فصل اول: در ایران

پیش ‌بینی پیروزی انقلاب

کد : 89344 | تاریخ : 16/08/1395

‏آن موقع مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی نزدیک 70 سال داشتند ‏‎ ‎‏یکسری اطلاعاتی داشتند که گهگاهی از آن استفاده می کردند. مثلاً در ‏‎ ‎‏یکی از مسافرت ها از ایشان سوال شد شما انقلاب را چطوری می بینید؟ ‏‎ ‎‏ایشان نظرش این بود که این انقلاب پیروز می شود و دولت سقوط ‏‎ ‎‏می کند و شاه سقوط می کند منتهی بعد از سقوط شاه جنگی بین ایران و ‏‎ ‎‏اعراب وارد خواهد شد و این جنگ طول خواهد کشید و در آن جنگ ‏‎ ‎‏هم ایران پیروز خواهد شد‏‏.‏

‏آن موقع ایشان ‏‏امام را ‏‏تعبیر به سید می‏‏‌‏‏کرد و به‏‏ ما گفت: ‏‏بالاخره سید ‏‎ ‎‏در این جریانات پیروز خواهد شد.ایشان این اطلاعات را قهراً به امام ‏‎ ‎‏منتقل می کنند منتهی امام از طریق مرحوم آیت‌الله شاه آبادی هم از این ‏‎ ‎‏پیش بینی ها اطلاع داشتند. حاج آقا نصرالله شاه آبادی می فرمود: من ‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب‏‏،‏‏ مساله جنگ و قضایای بعد از پیروزی انقلاب را خواب ‏‎ ‎‏دیدم. خدمت امام در نجف ‏‏رفتم، ‏‏وقت خواستم و خصوصی با ایشان ‏‎ ‎
‎[[page 70]]‎‏مطرح کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند تمام این قضایا را مرحوم ‏‎ ‎‏پدر شما در زمان حیاتش به من گفته است. اینها یکسری مسائلی بوده ‏‏که ‏‎ ‎‏بین خودشان اطلاع داشتند، یک چیزهایی که در آینده اتفاق می افتد. یا ‏‎ ‎‏یکی از بزرگانی که او هم جزء اوتاد بود نقل می کرد‏‏:‏‏ در نجف یک استاد ‏‎ ‎‏اخلاقی منحصر به فرد بوده است. امام در سن جوانی به حج و بعد از ‏‎ ‎‏سفر حج به عتبات عالیات مشرف می شوند. در نجف منزل آشیخ نصرالله ‏‎ ‎‏خلخالی‏‏ اقامت می‌کنند‏‏. ‏‏در آنجا ‏‏یکروز امام به درس اخلاق این عالم ‏‎ ‎‏می روند. آنجا استاد اخلاق می نشیند روی کرسی درس می گوید‏‏:‏‏ بسم‌الله ‏‎ ‎‏الرحمن الرحیم از تاریخ ایران می گوید که در ایران شخصی به نام ‏‎ ‎‏رضاخان مسلط خواهد شد و ظلم خواهد کرد و بعد پسرش می آید بعد ‏‎ ‎‏هم یک سیدی قیام می کند و جریانات انقلاب را مفصل نقل می کند و آن ‏‎ ‎‏محمدرضا پسر پهلوی را شکست می دهد و او هم فرار می‏‏ ‏‏کند و نظام ‏‎ ‎‏شاهنشاهی بوسیله او سقوط می کند؛ تمام قضایا را می گوید‏‏،‏‏ شاگردها ‏‎ ‎‏خیلی هاج و واج می شوند که این آقا خواب است، بیدار است چه ‏‎ ‎‏می گوید. درس که تمام می شود می گویند آقا شما این حرف هایی که ‏‎ ‎‏امروز زدید خواب بودید، بیدار بودید، چه چیزهایی بود اینها که ‏‎ ‎‏می گفتید. ایشان می گوید من امروز درس را برای یک نفر گفتم و آن یک ‏‎ ‎‏نفر درس را گرفت و رفت. که بعد از درس هم امام بلند می شوند و عبا ‏‎ ‎‏به سر می کشند و به منزل مرحوم حاج شیخ نصر‌الله خلخالی می آیند. ‏‎ ‎‏منظور این است که اینها یک چیزهایی هست که قبلا گفته شده است‏‏ و ‏‎ ‎‏امام از آنها اطلاع داشت ولی هرگز برای کسی بازگو نکرد.‏

‏ استاد آیا این ‏‏اطلاعات ‏‏در قاطعیت امام و آرامش خاطر برای ایشان ‏‎ ‎‏تاثیری داشته است؟‏


‎[[page 71]]‎‏ خوب در عین حال ما در تامل به «لا جبر و لا تفویض بل امر بین ‏‎ ‎‏ الامرین» مختار هستیم این جوری نیست که برای ما یک خطی کشیده ‏‎ ‎‏باشند که باید این طوری حرکت کنید، به ما اختیار دادند، ممکن است ‏‎ ‎‏بلغزیم، اختیار هم داریم، بستگی به عمل ما و قاطعیت ما دارد. آن شرایط ‏‎ ‎‏رهبری که باید در رهبر یک امت وجود داشته باشد در امام وجود داشت ‏‎ ‎‏که واقعاً نابغه قرن شد.‏

‏مرحوم آیت‌الله العظمی حکیم فرموده بود من آدمی به ادب آقای ‏‎ ‎‏خمینی ندیدم‏‏.‏‏ در جلسه درس‏‏، ‏‏بعد از نماز‏‏، ‏‏در جلسه بیرونی و در ‏‎ ‎‏اندرون یکسان نشسته است و تکان نمی خورد، زانو به زانو شود و چهره ‏‎ ‎‏عوض بکند‏‏، ‏‏یک آدم مودب و موقر و سنگین که در همه حالات و همه ‏‎ ‎‏جا یکسان است‏‏.‏‏ ایشان چهره اش در همه جا همان قیافه ای بود که شما ‏‎ ‎‏ملاحظه کردید، فرق نمی کرد.‏

‎[[page 72]]‎

انتهای پیام /*