امام در هنگام ورود یک اعلامیه مفصل منتشر کردند که این اعلامیه در مجموعه صحیفه امام چاپ شده است. این اعلامیه را به مناسبت شروع سال تحصیلی و خطاب به دانشجویان و دانش آموزان ایرانی صادر کردند و مطالب بسیار مهمی را مطرح کردند. این اعلامیه تقریباً به صورت یک جزوه بود و ما همان شب این اعلامیه را با تلفن بنی صدر برای ایران خواندیم که در ایران پخش شد. خبر این اعلامیه به روزنامه کیهان و اطلاعات رسیده بود، اینها در پاریس خبرنگار داشتند و آمدند اصرار کردند که این اعلامیه را به ما بدهید در روزنامه هایمان چاپ کنیم. من گفتم: ما اجازه نداریم این اعلامیه را به شما بدهیم. هر کاری کردند که این اعلامیه را بگیرند نتوانستند.
[[page 246]]آنوقت صبح زود هنوز هوا تاریک بود تلفن زنگ زد. آقای املایی گوشی را برداشت و به من گفت از روزنامه اطلاعات است می گویند اعلامیه امام را برای ما بخوانید تا آنرا چاپ کنیم. گفتم تلفن را قطع کن تا از امام بپرسم. آقای املایی گفت: چه اشکالی دارد (آقای املایی یک مقداری لیبرال منش بود) اعلامیه را بدهیم چاپ کنند، شرط می کنیم آن چیزی را که امام عیناً فرموده اند را بنویسید. لحظاتی بعد آنها مجدداً زنگ زدند، همان بود. ایشان برداشت و آن بار آقای املایی شروع کرد به خواندن اعلامیه و به کلمه طاغوت رسید طرف مقابل نمی فهمید طاغوت چیست و چه باید بنویسد. دیدم امام صدا کرد و گفت: بگویید جبت، طاغوت چون جبت و طاغوت در قرآن با هم هستند شاید متوجه شود که ما این را هم گفتیم ولی او باز هم متوجه نشد. امام در اتاق را باز کرد و گفت: برای که می خوانید؟ گفتیم: برای روزنامه اطلاعات. امام فرمودند: تلفن را قطع کنید. آقای املایی دستپاچه شد و قطع کرد و امام با عصبانیت گفت: روزنامه هایی که 50 سال در خدمت طاغوت بوده اند حالا اعلامیه های من را می خواهند چاپ کنند، بیخود می خواهند چاپ کنند به ایشان ندهید.
من خیالم راحت شد چون آن چیزی که من می گفتم و دستوری که امام دادند یکی بود. ولی آقای املایی می گفتند چه اشکالی دارد اینطوری اعلامیه پخش میشود. یک ربع یا بیست دقیقه بعد دوباره تلفن به صدا در آمد، آقای املایی گفت من گوشی را بر نمی دارم خودت گوشی را بردار و جواب بده. من گوشی را برداشتم گفت: من از تهران از روزنامه اطلاعات زنگ می زنم یکنفر از دفتر امام اطلاعیه را داشتند برای ما می خواندند تلفن قطع شد خواهش می کنم ادامه اعلامیه را بخوانید. من
[[page 247]]گفتم: نمی خوانیم چون امام نهی کردند. اینها خیلی کوشش کردند تا اعلامیه را بگیرند ولی ما ندادیم.
امام اصرار داشتند بر اینکه هیچگونه ارتباطی با رژیم و دستگاهی که مرتبط با رژیم باشد وجود نداشته باشد. برای اینکهما تجربه داشتیم چون اعلامیه هایی را که قبلاً داده بودیم اطلاعات یا کیهان چاپ کنند کلمه هایی را که حمله به شاه بود را برداشته بودند و یا عوض کرده بودند. ما می گفتیم اگر روزنامه ها بخواهند اعلامیه را منعکس کنند باید همانطوری باشد که پیروان امام در ایران منعکس میکردند و چون اگر اختلاف داشت مردم می گفتند: اینها دروغ می گویند اعلامیه امام این است که روزنامه ها چاپ کرده اند ولی اینها چیز دیگری نوشته اند.
[[page 248]]