نظر آقای مطهری در مورد سازمان مجاهدین خلق چه بود؟
آقای مطهری می گفتند که همه ما لغزیدیم، جز این مرد که در پرتو
[[page 132]]اتکایش به خداوند و راسخ بودن ایمانش نلغزید. ایشان مرتبط بود و نقل می کرد: وقتی یکی از این افرادی که من می شناختم و به ایمانش اعتماد داشتم نزد من آمد و گفت: من دیگر مسلمان نیستم، تا دو شب خوابم نبرد و از سردرد به خودم می پیچیدم و ناله می کردم. ایشان تعبیر بسیار زیبایی داشتند. می گفتند که خود ما هم دچار موج و هیجان شده بودیم و فکر می کردیم که آنها شمشیر اسلام و بازوان دین اند و وظیفه همه ما این است که از آنها حمایت و دفاع کنیم. ولی به هرحال این طور شد. مقدر بود که این عالم عالیقدر و این پشتوانه عظیم اسلام (یعنی امام) سالم بماند.
[[page 133]]