امام و گل آقا

کد : 89529 | تاریخ : 16/08/1395

‏آیا خاطره دیگری از ارتباط امام با روزنامه‏‏ ‏‏ها و مجلات دیگر دارید‏‏؟‏

‏ بله، یک روز گل آقا یعنی آقای کیومرث صابری ابراز علاقه کرد ‏‎ ‎‏که خدمت امام برسد. من او را کنار سکویی که معمولا مشرف می‏‏ ‏‏شدم و ‏‎ ‎
‎[[page 206]]‎‏دست آقا را می‏‏ ‏‏بوسیدم بردم و آقای صابری را حضورشان معرفی کردم و ‏‎ ‎‏گفتم آقای کیومرث صابری گل آقای روزنامه اطلاعات هستند. ایشان با‏‎ ‎‏لبخند مهرانگیز و خیلی صمیمی با گل آقا برخورد کردند و معلوم بود که ‏‎ ‎‏مطالب ایشان را می‏‏ ‏‏خوانند و به آنها توجه دارند. گل آقا از این مساله ‏‎ ‎‏خیلی خوشحال شد به طوری که از این صحنه شوق و شعفی پیدا کرده ‏‎ ‎‏و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: من برای خدمت ‏‎ ‎‏به انقلاب راه لغزنده‏‏ ‏‏ای را انتخاب کرده‏‏ ‏‏ام و شما از خدا بخواهید و دعایم ‏‎ ‎‏کنید تا نلغزم. امام گفتند: ان شاءالله، نیت‏‏ ‏‏تان خالص باشد خداوند ‏‎ ‎‏یاری‏‏ ‏‏تان می‏‏ ‏‏کند. شما نهایت سعی و کوشش خود را انجام دهید و به ‏‎ ‎‏خداوند و مسائل دینی و اسلامی توجه داشته باشید.‏

‏چون فردای آن روز، روز عید بود امام به مناسبت روز عید در ‏‎ ‎‏کنارشان سکه‏‏ ‏‏های قدس یک قرآنی گذاشته بودند و به افراد می‏‏ ‏‏دادند. به ‏‎ ‎‏گل آقا هم یک مشت پول دادند. گل آقا شمرد و گفت: امام ولخرجی ‏‎ ‎‏کردند امروز 15 قرآن به من پول دادند.‏

‏هم‏‏ ‏‏چنین به یاد دارم که یک روز که در نزد امام مشرف شدیم قبل از ‏‎ ‎‏این که داخل برویم آقایان مهندس بازرگان، سحابی، صدر حاج سید ‏‎ ‎‏جوادی، دکتر یزدی و توسلی قبل از ما خدمت امام بودند. آنها‏‎ ‎‏گلایه‏‏ هایی از‏‏ روزنامه‏‏ ‏‏ها و برخی نوشته‏‏ ‏‏ها کرده و مدعی بودند که عناصر ‏‎ ‎‏توده‏‏ ‏‏ای در روزنامه‏‏ ‏‏ها زیاد هستند و علیه دولت موقت و نهضت اسلامی ‏‎ ‎‏قلم فرسایی می‏‏ ‏‏نمایند. وقتی من به خدمت امام رسیدم و خواستم دست ‏‎ ‎‏ایشان را ببوسم در همان لحظه فرمودند: این حسام‏‏ ‏‏الدین امامی کیست؟‏

‏من گفتم ایشان مفسر سیاسی و مترجم ماهری است که به چپی بودن ‏‎ ‎
‎[[page 207]]‎‏متهم است، به توصیه بعضی از دوستان اطلاعاتی بنا شد که از این تبحر ‏‎ ‎‏ایشان استفاده کنیم و در عین حال مراقبش باشیم که چیزی از دستش در ‏‎ ‎‏نرود و در حد و حدود روزنامه سخن بگوید. به هر حال ایشان ‏‎ ‎‏کارشناس مسائل سیاسی هستند و در این زمینه اشراف دارند. ضمنا‏‎ ‎‏ایشان همان کسی است که آیین زندگی دیل کارنگی را ترجمه کرده و ‏‎ ‎‏برای این کتاب آقای مهندس بازرگان هم مقدمه نوشته‏‏ ‏‏اند. امام خنده‏‏ ‏‏ای ‏‎ ‎‏کردند و گفتند: خوب، بروید. پیدا بود که آقایان حضور آقای حسام‏‏ الدین ‏‎ ‎‏امامی را در تحریریه روزنامه اطلاعات شاهد بر نفوذ چپی ها و توده ای ها‏‎ ‎‏گرفته بودند.‏

‏ ‏

زمان:‏ 20 اردیبهشت 1359 / 24 جمادی الثانی 1400‏

مکان:‏ تهران، شمیران، دربند‏

موضوع:‏انتصاب سرپرست موسسه اطلاعات‏

مخاطب:‏ دعایی، سید محمود‏

بسم الله الرحمن الرحیم

‏جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حاج سید محمود دعایی ـ دامت افاضاته‏

‏از آنجا که مطبوعات کشور در ساختن جامعه نقش موثری را ایفا‏‎ ‎‏می نماید، جنابعالی را به خاطر شایستگی و لیاقتی که در اداره اینگونه ‏‎ ‎‏امور دارید به سرپرستی روزنامه اطلاعات که مربوط به مستضعفین است ‏‎ ‎‏منصوب می نمایم. و البته متوجه هستید که مطبوعات باید همیشه در ‏‎ ‎‏خدمت اسلام عزیز و مردم و کشور باشند و آزادیها در حدود قوانین ‏‎ ‎‏مقدس اسلام و قانون اساسی به بهترین وجه تامین شود. امید است به ‏‎ ‎
‎[[page 208]]‎‏یاری خداو با همکاری کارمندان متعهد، این روزنامه را در راه تحقق ‏‎ ‎‏بخشیدن به آرمانهای انقلاب اسلامی اداره نمایید. از خدای تعالی توفیق ‏‎ ‎‏همگان را در این راه مسئلت دارم.‏

‏ ‏

به تاریخ 20 اردیبهشت ماه 1359

روح الله الموسوی الخمینی

‏ ‏


‎[[page 209]]‎

‎[[page 210]]‎

انتهای پیام /*