حضرتعالی رفت و آمد زیادی به منزل امام داشتید، لطف کنید از امور شخصی و مسائل داخلی منزل امام خاطراتی بیان کنید.
در رابطه با وضعیت داخل منزل ایشان، آقا مشهدی حسین مسؤولیت خرید آذوقه منزل را داشت. مثلاً هر روز میرفت یک کیلو خیار و 250 گرم گوشت و مقدار کمی گوجه ـ اگر لازم بود ـ و نیم کیلو بادمجان میخرید و به منزل امام میبرد. ایشان نقل میکرد که یک روز اول صبح به بازار رفتم و دیدم که میوه فروشی خیارهای اعلایی آورده و اگر قیمت خیار سی فلس بود او صدا میکرد خیار بیست فلس. دیدم خیارها بهتر و ارزانتر از روزهای دیگر است و به نظرم رسید دو کیلو بخرم، یک کیلو برای امروز و یک کیلو برای فردا. خیار را خریدم و به خانه بردم و من نمیدانم که امام هر روز زنبیل خرید آقای مشهدی حسین را بازرسی میکردند یا فقط آن روز بازرسی نمودند. مشهدی حسین میگفت آقا من را صدا کرد و گفت: آقا مشهدی حسین بیا. پیششان رفتم، گفتند: این چند کیلو خیار است؟ گفتم: آقا دو کیلو. فرمودند: مگر قرار نبود روزی یک کیلو خیار بگیری؟ گفتم: چرا آقا، اما امروز که به بازار رفتم دیدم خیارها ارزانتر و بهتر از هر روز است و من خیارِ فردا را هم خریدم. گفتند: نه خیر، بیخود کردی، هر روز نیاز همان روز را میگیری. ببر و اضافیاش را پس بده. من هم بردم و برگرداندم. امام میگفت: معلوم نیست تا فردا کی مُرده و کی زنده است.
[[page 141]]