* گویا دیداری بین آقای صدر و مرحوم دکتر شریعتی در پاریس صورت گرفته، جریان این ملاقات چه بود؟
همینطور است! دکتر شریعتی زمانی از ایران خارج شد که در داخل کشور، حوزه و امکان فعالیت واقعاً برای او تنگ شده بود. تفالی به قرآن زده بود و نهایتاً بعد از مشورت با تنی چند از دوستان به اروپا آمد. داییجان از آمدن دکتر به اروپا خیلی استقبال کردند. البته من باید همینجا به نکتهای اشاره کنم! استقبال آقای صدر از فعالیتهای دکتر شریعتی بدان معنی نیست که ایشان با تمام آراء و عقاید وی موافق بودند. مثلاً من یادم هست که در یک سفری با ایشان از آخن به فرانکفورت میرفتیم. من نوار «امت و امامت» دکتر شریعتی را در ماشین گذاشته بودم که البته آن موقع هنوز چاپ نشده بود. به یک جایی رسید که دکتر شریعتی به برخی برداشتها استناد نمود. داییجان گفتند که در اینجا یک فرض دیگری هم در بحث مطرح است که اگر دکتر شریعتی از آن مطلع بود، این استنباط را نمیکرد! و این قضیه استدلال او را قدری ضعیف میکند! با وجود این ایشان به چند دلیل کار دکتر شریعتی را ارزشمند میدانست. اول اینکه دکتر شریعتی در مقطعی منشا عقدهزدایی جوانان شده بود که مارکسیسم میرفت تا به عنوان اندیشهای پیشرو و آزادیبخش فراگیر گردد. دوم اینکه آقای صدر نگریستن از ورای قله علم به دین را مهم و ارزشمند میدانست. بگذارید برایتان خاطرهای در این مورد تعریف کنم.
[[page 44]]