اوج اعتراضات در برلن غربی بود. روز دوم ژوئن شاه وارد برلن غربی شد. در مقابل شهرداری برلن چندین هزار دانشجو متراکم و متشکل، مانع ورود پلیس به صفوف خود شده بودند. شعارهای «مرگ بر سگ استعمار، مرگ بر شاه، زندانی سیاسی را آزاد کن»، فضای منطقه را پر کرده بود. درگیری ماموران ساواک با تظاهرکنندگان در مقابل دوربینهای خبرنگاران، مردم را عصبانی کرده بود. عصر همان روز شاه در ساختمان اپرای برلن در حال تماشای کنسرت معروف موتسارت، (اپرای فلوت سحرآمیز)، بود که فریادهای مرگ بر شاه، از بیرون، نوازندگان ارکستر و خوانندگان اپرا را با مشکل
[[page 247]]مواجه ساخته بود. پلیس به شدت وارد کارزار شد. گاز اشک آور، ماشینهای آب پاش، ضرب و شتم تظاهرکنندگان توسط دهها مامور ساواک فایده ای نکرد. ناچار پلیس شروع به تیراندازی هوایی کرد که منجر به قتل یک دانشجوی 26 ساله آلمانی بنام بنواونه زورگ شد. کشته شدن یک دانشجوی آلمانی، در تظاهرات به عنوان اعتراض به یک دست نشانده آمریکایی و رژیم ترور و وحشت او، آن هم در آلمان مهد آزادی خواهی و دموکراسی و با حضور ماموران اعزامی و با توم به دست ساواک و همکاری پلیس آلمان با آنان، خشم و اعتراض مردم را به شدت برانگیخت و به صورت یک رسوایی بزرگ در آمد. تبعات این واقعه علاوه بر استعفای شهردار و سناتور ایالت برلن در امور داخلی و برکناری رئیس پلیس، محاکمه پلیسی بود که با هفت تیر او یک جوان کشته شده است، انسجام دهها هزار دانشجوی آلمانی در سراسر آلمان بود که به شدت به سوی افراطی گری روی آورده و چند سالی صحنه گردان امور سیاسی داخلی و دانشگاهی آلمان گردید. شاخه های سیاسی و نظامی و تدارکاتی جنبش SDS در اندک مدتی شکل گرفت و منشاء تحولاتی شد که در تاریخ آلمان آثار خود را در سال بعد یعنی 1968 بروز داد.
[[page 248]]