چند روز بعد یعنی شامگاه اول دی ماه 1356 چند تن از سران جبهه ملی یعنی آقایان فروهر و متین دفتری، از جبهه های مختلف و مبارزین داخل کشور برای تدوین یک استراتژی مبارزاتی علیه دولت و سیاست های آمریکا در باغی در کرج دعوت به عمل آورده بودند. در اواسط شب جمعیتی نزدیک به ششصد نفر حضور داشتند که ناگهان چند اتوبوس شرکت واحد ماموران رژیم را مسلح به چوب و چماق در مقابل در ورودی باغ پیاده کردند. ماموران بیرحمانه به جان مدعوین افتادند و زن و مرد را به طور وحشیانه مضروب ساختند، به طوری که عده زیادی به بیمارستانها انتقال داده شدند. عده ای از خانمهای شرکت کنند که به شدت آسیب دیده بودند، مدتی در بیمارستانها باقی ماندند. انعکاس این خبر، رسوایی بزرگی را برای دولت در پی داشت. دولت ناچار شد که ضاربین و مهاجمین را کارگران کوره پزخانه های اطراف تهران معرفی کند که از برگزاری چنین اجتماعی علیه شاه و دولتی که زندگی آنان را «رونق و جلا» بخشیده است خشمگین شده و از روی تعصّب و علاقه ذاتی به «ذات اقدس ملوکانه» از خود بیخود شده و به این «عمل غیر اخلاقی» روی آورده اند. نویسندگان بیانیه از فرط شتابزدگی توجه نداشتند که اولاً در آن ساعت کارخانه تعطیل بود و ثانیاً اتوبوس های یکدست شرکت واحد چگونه می توانسته در آن ساعت شب در اختیار کارگران چند کارخانه قرار گرفته باشد. حادثه فوق بازتاب منفی گسترده ای در داخل و در جهان داشت. در بیانیه دانشجویان دانشگاه تهران آمده بود که این اعمال جز با موافقت شاه نمی توانسته صورت پذیرد. جریان فوق به سرعت به عاملی جهت اتحاد
[[page 298]]نیروهای مبارز در داخل کشور بدل شد.
[[page 299]]