در روز اول آبان 56 حدود ظهر به وقت آلمان بود. احمد آقا به من که در آن لحظه در دانشگاه بودم تلفنی خبر ناگوار فوت برادرش را اطلاع داد را برای من نقل کرد. وی همچنین گفت که بر روی پوست ایشان لکه های تیره رنگ فراوان دیده می شود. قرار شد در این مورد من از پزشکان آشنا استفسار کنم که نظر غالب آنان دلالت بر مسمومیت و عوارض ناشی از خفگی می کرد. بد نیست همین جا به این مطلب بپردازم که در همان زمان من با یک ماده شیمیایی با نام اختصار DMSF (دیمتیل سولفونیل فلوئورید) کار می کردم که خاصیت آن از بین بردن فعالیت های حیاتی تعدادی از آنزیم های گوارشی بود. در مورد کار با این ماده شیمیایی بین دوستان دانشگاهی من این جمله مشهور بود که قبل از انتقال یک قطره از محلول حتی رقیق شده آن به داخل کفش باید تابوت را سفارش داده باشی! اولین عارضه ورود این سمّ به درون بدن ایجاد اختلال تنفسی و مآلاً مرگ ناشی از خفگی می باشد.
[[page 358]]