از قهرمانی ومقاومت عظیم تل زعتر در برابر فاشیستها بحثی نمیکنیم. زیرا همه روزنامههای جهان به قدر کافی در اینباره گفته و نوشتهاند و اینک فقط به ذکر چند نکته درباره آن میپردازم و شرح کامل را به فرصتی دیگر موکول میکنم.
تل زعتر متصل به دهی بنام راس الدکوانه و به محلی بنام حیالاشهب و محلی دیگر بنام مکلس هست، قسمتی که محاصره شده بود شامل این مناطق است که بجز تلزعتر که ساکنین آن شصت درصد شیعه و بقیه فلسطینی هستند و در کنار یکدیگر با سلامت و صلح میزیستند. شیعیان آنجا و به طور کلی همه اهالی و عشایر منطقه بعلبک اکثراً مسلح هستند. مجموع ساکنان آنجا 30 هزار نفر بود.
اما در تل زعتر از خانواده «اشهب» که بنا به اصرار رهبر شیعیان لبنان در محله خود باقی ماندند سی و دو نفر کشته شده و اینک مسوولیت زندگی خانوادهشان به عهده مجلس شیعیان میباشد.
رادیکالهای فلسطینی سعی میکردند در تل زعتر از زنان و اطفال فلسطینی و شیعه یک تراژدی دلخراش بسازند و لذا پیشنهادهای مکرر تخلیه اطفال و زنان و مجروحان از طرف آنها رد میشد ودر این مورد افراطیون چپ فلسطینی هیچ فرقی با فاشیستهای دست راستی نداشتند،حتی یکی از اسباب تاخیر سقوط تل زعتر آن بود، که راستگرایان از فضاحت بیشتر واهمه داشته و میترسیدند حمله عمومی به کشتار دستهجمعی غیرجنگجویان و زنان و کودکان و مجروحان بیانجامد.
جنگ در ابتدا بین تل زعتر و دکوانه بود و این امر انعکاسی نامناسب داشت که جنگ
[[page 296]]بین لبنانیها و فلسطینیها باشد گرچه این هدف مقصود راستگرایان و نیز در زمره اهداف جبهه ملی میبود. فلسطینیها جنگ را به مناطق شیاح و عینالرمانه و بین نبعه و سن الفیل و بطن حدث و کفرشیما و حیالسلم نیز به کرک و زحله کشیدند که همه این مناطق شیعهنشین است.
ساکنین این مناطق علیرغم آماده نبودن کامل این تقدیر را با جان و دل پذیرفتند و اثبات کردند که قهرمانانه میجنگند و لذا توانستند تا پایان جنگ، خط اول اردوگاههای صبرا و شتیلا را حفظ کرده مانع از جنگ در این خیمهها شوند. به تدریج با کمکهای مجلس شیعیان، امام صدر و جوانان امل ساکنین اینجا مانند همه دیگر مناطق آماده کامل شهادت و فداکاری بینظیر شدند. پایمردی شیعیان و بخصوص جوانان امل در این مناطق جوابی قاطع به یاوهگویان بود.
[[page 297]]