من به نقش حاج آقا مصطفی و بزنگاه تاریخی ناشی از شهادت وی اشاره کردم اما تعبیر من از نقش سید احمد آقا این است که اگر انقلاب را به یک اتومبیل تشبیه کنیم، فرمان اتومبیل در دست امام قرار داشت و مردم سوخت اتومبیل را تشکیل می دادند، ولی سید احمد آقا موتور این اتومبیل بود. هیچکس دیگری جز او با توجه به شجاعت و صراحت و صداقت و ایمانی که نسبت به امام داشت ـ ورای رابطه پدر و فرزندی ـ نمی توانست از عهده این نقش برآید. او با هوشیاری قادر بود مطالب مهم و مفید و واقعی را از اخبار غیر واقع و نامفید تفکیک کند، وجود تناقض را در یک خبر ببیند و اخبار درست را از نادرست و صحیح را از سقیم تشخیص دهد و آنها را در اختیار امام قرار دهد.
این نقش و وظیفه سید احمد بعد از پیروزی انقلاب چندین برابر شد و اداره دفتر امام، آن گونه که در حد و قواره رهبر انقلاب و عظمت و اهمیت حوادث و نقش های متفاوت افراد و گروه ها بود، هرگز بر دوش او سنگینی نکرد. در این زمینه خاطرات و نکات گفتنی زیاد دارم که انشاءالله در جای خود بدان ها اشاره خواهم کرد.
اجمالاً این که رابطه احمد و امام، ورای رابطه پدری و فرزندی، رابطه ای از نوع مراد و مرید، عاشق و معشوق، دلبر و دلداده، استاد و شاگرد و بالاخره فرمانده و فرمانبردار بود. هر جا که امر بین مصلحت امام و رابطه خویشاوندی یا دوستی دَوَران داشت، ذره ای در تامین مصلحت امام و انقلاب تردیدی به خود راه نمی داد. در این زمینه سخن ها و خاطراتی دارم که ان شاءالله در آینده و در جای خود طرح خواهم کرد.
[[page 376]]