فصل چهارم : نامه های دکتر چمران... اسناد و مدارک

نامه (7)

کد : 90062 | تاریخ : 16/08/1395

‏بسم‌الله‏‎[1]‎

‏صادق عزیزم قربانت گردم. روزگار سختی را گذراندیم و هنوز هم می‌گذرانیم ‏‎ ‎‏همیشه از چنین شرایطی ترس داشتم ولی اتفاق افتاد. احزاب چپ و اغلب به تحریک ‏‎ ‎‏مقاومت به دوستان ما حمله کردند و می‌کنند و چقدر مشکلات فراوان داریم. به سختی ‏‎ ‎‏تلاش می‌کنیم که از متلاشی شدن سازمان جلوگیری کنیم. تبلیغات و دروغ‌ها و ‏‎ ‎‏هجوم‌هایی که حد ندارد، در جریان هستند. مرا که به سهولت جاسوس شاه خواندند و ‏‎ ‎‏امر به تصفیه دادند و من هم موسسه را به صورت پایگاه نظامی‌ در آوردم که به شدت ‏‎ ‎‏دفاع کنم تا آخرین قطره خون! این روزها کار من امید دادن به بچه‌ها و تشویق به صبر ‏‎ ‎‏و تکیه به ایمان و توکل بخداست. اجباراً همه روزه موسسه را ترک می‌کنم تا برای ‏‎ ‎‏سرکشی به نقاط مختلف و بحث برای کادرها و ایجاد ایمان در قلوب ترس‌زده به ‏‎ ‎‏همه‌جا می‌روم و به همه نشان می‌دهم که نباید ترسید. در حالیکه مرتباً مورد تهدید قرار ‏‎ ‎‏می‌گیرم. غرور زیادی بر مقاومت سایه افکنده و دیگر کسی را نمی‌شناسند. حتی امام ‏‎ ‎‏موسی را. مثل اینکه تصفیه کردن افراد و دزدی و غارت آنقدر عادی است مثل آب ‏‎ ‎‏خوردن که به هوای دل هر کس و ناکسی می‌توان انسانی را از هستی ساقط کرد. بنزین، نان، برق و تلفن، اینک همه‌چیز به دست سازمان مقاومت فلسطینی است و وای به روزگار کسی که مورد غضب آنها قرار گیرد! انتقام دربدری‌ها و شکست‌ها و کشته‌های ‏‎ ‎
‎[[page 331]]‎‏خود را از او خواهند گرفت و همه عقده‌های ناخودآگاه خود را بر روی او باز خواهند ‏‎ ‎‏کرد. یک عکس‌العمل بدی بین همه مردم پیدا شده که حتی اسرائیل را به مقاومت ‏‎ ‎‏ترجیح می‌دهند.‏

‏البته کسی جرات نفس کشیدن ندارد. ترور افکار بشدت رواج دارد. حربه تکفیر ‏‎ ‎‏بازارش گرم است.‏

‏به نظر من باید شما سعی کنید در لوموند یا روزنامه‌های دیگر تحلیلی از این وضع ‏‎ ‎‏بنویسید تا شاید مقاومت بیدار شود و صدای خارج را بشنود و به سازمان شما در ‏‎ ‎‏پاریس احترام بگذارد! نکاتی باید نوشته شود که تکان‌دهنده باشد ـ مقایسه بین اردن ‏‎ ‎‏69 و لبنان کنونی، جور و ظلم و تسلط مقاومت بر همه چیز مردم، خالی کردن ‏‎ ‎‏عقده‌های کوفته شده خود ـ ناراضی بودن مردم و عدم مباینت این اعمال با روح ‏‎ ‎‏انقلابی و فداکاری در راه هدف ـ لجن‌مال کردن شور انقلاب فلسطین، جذب شدن ‏‎ ‎‏مردم به اسرائیل و یا مسیحیت کتائبی ـ بالاخره یک نوع یاس فلسفی از همه نوع مبارزه ‏‎ ‎‏عدالت طلبانه و توده‌ای و انقلابی برای روشنفکران و مبارزان اصیل فراهم آمده است.‏

‏باید مخبرین خارجی را تحریک کرد تا مقالاتی در این‌باره بنویسند شاید موثر افتد.‏

‏اگر جیش سلام عربی در لبنان کارگر نیافتد ـ امکان هست که سوریه حمله کند ولی ‏‎ ‎‏این بار حمله شدید برای قلع و قمع کردن است و کشت و کشتاری خواهد شد ـ البته ‏‎ ‎‏مقاومت و احزاب چپ از ما انتقام خواهند گرفت و ما در معرض خطر ترور خواهیم ‏‎ ‎‏بود. ان‌شاءالله که به آنجا نرسد و جیش سلام عربی موثر افتد.‏

‏در سفر گذشته مقاله‌ای مفصل نوشتم که چاپ شود و برای آقای خمینی بفرستم ‏‎ ‎‏ولی نمی‌دانم چطور شد؟ اگر بچه‌های آنجا چاپ نمی‌کنند لطفاً بفرستید که مورد ‏‎ ‎‏احتیاج خود من هست و من فرصت و حوصله زیادی برای نوشتن متاسفانه ندارم.‏‎[2]‎‏ این ‏‎ ‎
‎[[page 332]]‎‏چند صفحه را طوری نوشته‌ام که می‌تواند دنباله مقاله گذشته بکار آید. خواستم که ‏‎ ‎‏خودتان در جریان باشید و اگر خواستید چاپش کنید ـ در حک و تصحیح البته آزاد ‏‎ ‎‏هستید.‏

‏الآن وضع آرامتر شده است و صدای انفجار کمتر از چند شب پیش شنیده می‌شود ‏‎ ‎‏ان‌شاء‌الله که به خیر است.‏

‏به هر حال توطئه‌ای آمریکایی به کار افتاد. احزاب چپ و راست همکاری کردند و ‏‎ ‎‏مقاومت نیز به معرکه آمد و 30000 کشته و صدهزار مجروح و این همه خرابی به ‏‎ ‎‏گردن این افراد است اینها همه در مقابل تاریخ و مردم و شهدا مسوول این همه جنایت ‏‎ ‎‏و خونریزی هستند.‏

‏و گویا توطئه تازه شروع شده است و اینها همه مقدمه بوده است ـ تازه محیط آماده ‏‎ ‎‏شده تا هدف اصلی توطئه پیاده شود. فعلاً شما را به خدا می‌سپارم و امیدوارم که خدا ‏‎ ‎‏نیز به همه ما کمک کند. به همه دوستان از قول ما سلام برسانید.‏

‏برادرت مصطفی‏

‏* * *‏

‎[[page 333]]‎

  • .تاریخ تقریبی نامه: اوایل سال 1355.
  • .برای دفاع از مظلومیت امام صدر و سازمان شیعیان در برابر تهاجم ساواک و موساد و ماموران بعث عراق و نیز  ایرانیان حسود و کینه ورز نظیر جلال الدین فارسی و دوستانش، چمران مقاله مستند و مبسوطی نوشته بود که در  نشریه پیام مجاهد به چاپ رسید. او خواسته بود که یک نسخه از آن برای آیت الله خمینی فرستاده شود تا اگر  فحش نامه آقا جلال فارسی را دیده باشند، جواب ما را نیز بخوانند.

انتهای پیام /*