فصل چهارم : نامه های دکتر چمران... اسناد و مدارک

ارتش تقسیم می شود

کد : 90069 | تاریخ : 16/08/1395

‏در داخل ارتش نیز اختلافات بین مسیحی و مسلمان به شدت وجود داشت ‏‎ ‎‏مسیحیان به طرفداری از کتائب مسلمانان را می‌کشتند و چون اغلب فرماندهان بزرگ ‏‎ ‎‏طرفدار کتائب و مسیحیان بودند به این جهت اکثر وسائل جنگی ارتش در خدمت ‏‎ ‎‏کتائب بود. این امر سبب شد که افسران مسلمانان کم‌کم ارتش را ترک می‌گفتند یا از ‏‎ ‎‏ترس جان می‌گریختند و حتی در بعضی موارد زد و خوردهای خونینی بین مسلمانان و ‏‎ ‎‏مسیحیان در داخل پادگان‌های ارتش درمی‌گرفت، افسری جوان به نام احمد خطیب ‏‎ ‎‏یاغی شده و عده‌ای از سربازان و افسران مسلمان دور او جمع شدند و کم‌کم با کمک ‏‎ ‎‏سیاسی و نظامی‌ مقاومت فلسطینی «ارتش لبنان عربی» را تشکیل دادند که اکثریت ‏‎ ‎‏سربازان و افسران آن شیعه بودند، در حالیکه خطیب خود سنی بود و کم و بیش به ‏‎ ‎‏افسران عالی‌رتبه شیعه حسادت می‌ورزید! مقاومت فلسطین به هر سربازی که به ارتش ‏‎ ‎‏لبنان عربی می‌پیوست حقوقی بسیار زیادتر از معمول (تقریباً دو برابر) می‌پرداخت و ‏‎ ‎‏پادگان‌های ارتش در بعلبک و صیدا و صور و دیگر مناطق مسلمان‌نشین یکی بعد از‏‎ ‎


[[page 342]]

C:\Users\Asus\Pictures\7.JPG
[[page 343]]

‏دیگری به «ارتش لبنان عربی» پیوست. افسر عالی‌رتبه دیگری به نام عزیزالاحدب در ‏‎ ‎‏بیروت علم طغیان برافراشت و اعلام حکومت نظامی ‌کرد و تقریباً همه افسران ‏‎ ‎‏عالی‌رتبه ارتش به او پیوستند و خواستار استعفای رئیس‌جمهور فرنجیه شدند. مسیحیان ‏‎ ‎‏نیز ارتش دیگری به رهبری آنطوان برکات تشکیل دادند که منظم‌ترین و قوی‌ترین ‏‎ ‎‏ارتش‌های موجود بود. دار و دسته فرنجیه نیز که به هیچ کس حتی به کتائب اطمینان ‏‎ ‎‏کامل نداشتند «ارتش زغرتا» را تشکیل دادند... و به طور کلی می‌توان گفت که هیبت ‏‎ ‎‏ارتش لبنان و همه وسائل و تجهیزات آن از بین رفت.‏

‎[[page 344]]‎

انتهای پیام /*