فصل چهارم : نامه های دکتر چمران... اسناد و مدارک

برخورد مقاومت با سوریه

کد : 90072 | تاریخ : 16/08/1395

‏عده‌ای سوریه را ملامت می‌کردند که اهمال می‌کند و به این جنگ خانمانسوز داخلی ‏‎ ‎‏خاتمه نمی‌دهد، می‌خواستند که سوریه قدرت جنگی بیشتری وارد کند و اطراف را ‏‎ ‎‏وادار به سکوت و آرامش کند، صاعقه، سازمان فدایی وابسته به سوریه نیز سخت ‏‎ ‎‏طرفدار دخالت نظامی‌سوریه بود. امام موسی با اینکه با تداخل سیاسی سوریه موافقت ‏‎ ‎‏کامل داشت ولی با برخورد نظامی‌سوریه و مقاومت مخالف بود و سوریه را از این‌کار ‏‎ ‎‏به شدت برحذر می‌داشت. اما ارتش سوریه وارد لبنان شد و قسمتی به شمال و قسمت دیگر سرازیر جنوب شد و قسمت سوم نیز رهسپار بیروت گردید. از طرف احزاب ‏‎ ‎‏چپ و مقاومت شعارهای تند ضد سوریه داده می‌شد ولی بیشتر حمل بر جنگ اعصاب ‏‎ ‎
‎[[page 349]]‎‏و مبارزه تبلیغاتی می‌گردید... تا اینکه قسمتی از تانک‌های سوری، برای عبور به بیروت ‏‎ ‎‏از راه جنوبی، وارد صیدا شد. صیدا که احزاب چپ و گروه‌های مقاومت در آنجا ‏‎ ‎‏قدرتی دارند، ابتدا از نیروهای سوری استقبال کردند و یک جیپ ارتش لبنان عربی در ‏‎ ‎‏جلوی تانک‌ آنها به مرکز شهر آمد و گویی هیچ اثری از جنگ نبود، اما در وسط شهر ‏‎ ‎‏نیروهای چپ کمین کرده بودند و دفعتاً تانک‌های سوری را هدف بازوکا قرار دادند. ‏‎ ‎‏بیش از 50 نفر افسر و سرباز سوری کشته شدند و عده زیادی بدون جنگ تسلیم ‏‎ ‎‏گردیدند، حتی افسری حساس در وسط شهر با هفت‌تیر خودکشی کرد و تقریباً نصف ‏‎ ‎‏تانک‌ها و کامیون‌های سوری به آتش انفجار سوخت و منظره‌ای تاثرآور و وحشتناک به ‏‎ ‎‏وجود آورد. آن قسمت از نیروهای سوری که از راه دمشق مستقیماً عازم بیروت بودند ‏‎ ‎‏در گردنه «ظهرالبیدر» با نیروهای مقاومت و احزاب چپ روبه‌رو شدند. جنگ درگرفت ‏‎ ‎‏و بهترین افسران و رزمندگان مقاومت به خاک افتادند و ارتش سوری بر بزرگترین ‏‎ ‎‏مرتفعات شرق بیروت تسلط یافت و تا صوفر و بحمدون به پیش راند.‏

[[page 350]]

انتهای پیام /*