فصل سوم : خاطرات آیت الله محمد رضا رحمت

در حرم امام حسین علیه السلام

کد : 91622 | تاریخ : 16/08/1395

‏امام در کربلا در ایام زیارتی با وجود ازدحام جمعیت برای زیارت حرم تشریف ‏‎ ‎‏می آورد، و بین آن جمعیت سعی می کرد به تنهایی حرکت کند و کسی متوجه نمی شد، ‏‎ ‎
‎[[page 54]]‎‏گاهی هم امکان نداشت. باید مواظب می بودیم، اگر زوار متوجه می شدند عرب و عجم ‏‎ ‎‏برای دست بوسی فشار می آوردند که خیلی احساس خطر می شد و در ایام زیارتی هم در کربلا آن قدر جمعیت می آمد که تمام صحن و خیابان های اطراف آن مملو از ‏‎ ‎‏جمعیت می شد. فراموش نمی کنم که در یکی از شب های زیارتی در کربلا پشت ‏‎ ‎‏سر امام می رفتیم. آقای فرقانی هم نزدیک امام بود، ولی ما کمی با فاصله پشت سر امام حرکت می کردیم. امام از دری وارد می شد که معروف به «باب سدره» است. ‏‎ ‎‏وقتی نزدیک در مذکور رسیدیم، می خواستیم وارد شویم یک مرتبه جمعیت مانند ‏‎ ‎‏موج هجوم آورد. آقای فرقانی دستش را جلو آورد که به امام فشار نیاورند. امام ‏‎ ‎‏ایستاد و گفت: می خواهید من برگردم؟ چون که حاضر نبود جلوی جمعیت گرفته ‏‎ ‎‏شود. امام در حرم امام حسین علیه السلام وقتی زیارت بالای سر را می خواند، از ‏‎ ‎‏طرف پشت سر برای زیارت قبر علی اکبر علیه السلام نزدیک پایین پا تشریف می برد. ‏‎ ‎‏یک بار وقتی زیارت حضرت علی اکبر را خواند همین که خواست برگردد، ‏‎ ‎‏جمعیت زوار که متوجه حضور امام شدند برای دست بوسی یک دفعه هجوم آوردند. ‏‎ ‎‏در فشار جمعیت پیرمردی جلوی پای امام کنترلش را از دست داد و به زمین افتاد امام ‏‎ ‎‏خم شد و بازوی او را گرفت و بلند کرد و بعد عبور کردیم. امام روح بسیار لطیفی ‏‎ ‎‏داشت.‏

[[page 55]]

انتهای پیام /*