فصل سوم : خاطرات آیت الله محمد رضا رحمت

بازتاب پیروزی انقلاب اسلامی در نجف

کد : 91638 | تاریخ : 16/08/1395

‏جریان پیروزی انقلاب اسلامی در نجف بازتاب خوبی داشت. اولین کسی که بین علما‏‎ ‎‏این مطلب را بیان فرمود، آیت الله سید محمدباقر صدر بود. وی بعدازظهر همان روز ‏‎ ‎‏بیست و دوم بهمن در جلسه درس چند دقیقه صحبت کرده و خبر داده بود که آخرین ‏‎ ‎‏سنگرها به دست نیروهای اسلام فتح شده و پیروزی اسلام قطعی است و اظهار شادی ‏‎ ‎‏و غرور کرده بود. بعد از آن به طرفداران خود سفارش کرده بود که در امام ذوب شوید ‏‎ ‎‏چون او در اسلام ذوب شده است. البته آیت الله صدر بعد از مرحوم آیت الله حکیم ‏‎ ‎‏در باب مرجعیت موضع خوبی اتخاذ نکرد و افرادی از جمله مدرس افغانی و سید ‏‎ ‎‏حمزه قوچانی که در دستگاه آقای خویی بودند درصدد برآمدند که برای مرجعیت آقای ‏‎ ‎‏خویی امضا جمع کنند و از جمله کسانی که آن را امضا کرده بود، آیت الله صدر بود. ‏‎ ‎‏طرفداران آیت الله خویی می گفتند: ما در مسایل سیاسی نمی توانیم با امام کنار بیاییم ولی با آقای خویی می توان کنار آمد. بعد دیدند که با آقای خویی هم نمی توانند کنار بیایند بلکه با امام بهتر می توانند کنار بیایند. یکی دیگر از کسانی که مرجعیت آقای خویی راتایید کرده بود، مرحوم بحرالعلوم بود که در مسجد شیخ طوسی نماز می خواند. وقتی بعضی از طلاب خدمت ایشان رفته بودند و راجع به مرجعیت نظرخواهی کرده بودند ‏‎ ‎
‎[[page 71]]‎‏که آیا این مطلب را راجع به آقای خویی شما نوشته اید؟ گفته بود: بله من نوشتم. از او ‏‎ ‎‏س‏‏و‏‏ال کرده بودند که شما آقای خمینی را می شناسید؟ و آیا کتاب های وی را مطالعه ‏‎ ‎‏کرده اید؟ گفته بود: نه. بعد آن ها گفته بودند پس چه طور بین این دو نفر قضاوت ‏‎ ‎‏می کنید یکی را کاملا می شناسید و آن یکی را می گویید اصلا نمی شناسم. وی پاسخی نداشت. آیت الله صدر در مساله مرجعیت بعد از آقای حکیم این گونه حرکت کرد. بعد هم دیدند که با آقای خویی در چند مساله نمی توانند کنار بیایند. نتیجه این شد که خود آقای صدر به عنوان مرجع مطرح شد. بعد از پیروزی انقلاب انصافا وی خوب عمل ‏‎ ‎‏کرد. در نجف گفته می شد که وی می خواهد از عراق برود اما امام برای او تلگراف زد ‏‎ ‎‏که شما در نجف حضور داشته باشید. وی هم ماند. بعد از تلگراف امام مردم از ‏‎ ‎‏شهرهای مختلف گروه گروه منزل آقای صدر می آمدند. توجه مردم به ایشان خیلی ‏‎ ‎‏حایز اهمیت بود. بعد از این استقبال مردمی رژیم بعث احساس خطر و او را‏‎ ‎‏دستگیر کرد. بعد از دستگیری وی تظاهراتی در نجف و بعضی شهرهای دیگر عراق ‏‎ ‎‏انجام شد. آقای صدر از آن زمان به عنوان مرجع در عراق مطرح شد و روز به روز اوج ‏‎ ‎‏گرفت. من در آن زمان در نجف بودم. 12 فروردین 1358 روز رای گیری جمهوری ‏‎ ‎‏اسلامی، من و آقای قاسم پور از دفتر امام مامور نظارت بر صندوق رای در کنسولگری ‏‎ ‎‏ایران در بصره بودیم. کنسول ایران در بصره کسی بود که در جریان مراوده قرارداد ‏‎ ‎‏1975 الجزایر جزوگردانندگان برنامه های جلسات بود و خودش نقل می کرد که من کذا‏‎ ‎‏و کذا هستم. بعد هم به ایران نیامد و از همانجا به اروپا رفت و پناهنده شد. در آن ‏‎ ‎‏رای گیری صندوق کنسولگری بصره چهل رای داشت که سی و نه رای آن آری بود و ‏‎ ‎‏تنها یکی از آن ها نه بود. برادر آقای جماعتی یعنی برادر خانم بنده آن وقت کوچک ‏‎ ‎‏بود، و با ما به بصره آمده بود. بعد از شمارش آراء به من گفت: می دانید که این رای نه ‏‎ ‎‏را چه کسی نوشت؟ گفتم: نه. گفت: آقایی که با شما صحبت می کرد (یعنی همان ‏‎ ‎‏کنسول ایران) به نظام جمهوری اسلامی نه گفت!‏

[[page 72]]

انتهای پیام /*