فصل ششم : خاطرات آقای محمد تقی متقی

در مقام استادی

کد : 91693 | تاریخ : 16/08/1395

‏در جوّ نجف چون تبلیغات علیه امام بسیار شده بود، عده ای از آقایان فکر نمی کردند ‏‎ ‎‏که ایشان از نظر علمی بالا باشند. آقای سیستانی می گفت: ما فکر می کردیم که ایشان یک شخص عادی است، والله بسیار بسیار برجسته هستند و از نظر مقام علمی و فقهی بسیار بسیار جلیل القدرند.‏

‏در این مسیر تا جایی برای علما شناخته شدند که بعضی از بزرگان ایشان را از نظر ‏‎ ‎‏علمی بالاتر از همه می‏‏ ‏‏دانستند.‏

‏در جلسات درس، امام با صدای رسا و بیانی زیبا تدریس می‏‏ ‏‏فرمودند به نحوی که ‏‎ ‎
‎[[page 149]]‎‏شنونده‏‏ ‏‏ها مجذوب می‏‏ ‏‏گردیدند. از خصال بسیار نیکوی آن حضرت این‏‏ ‏‏که توجه خاصی ‏‎ ‎‏به اشکال گرفتن و نظریه‏‏ ‏‏های شاگردان‏‏ ‏‏شان می‏‏ ‏‏کردند. بهترین مستشکل حاج آقا مصطفی بودند. پدر و پسر بحث‏‏ ‏‏های بسیار ظریف و دقیقی را با هم می‏‏ ‏‏نمودند. البته دیگر شاگردان نیز اشکالاتی می‏‏ ‏‏گرفتند و امام با براهین قوی آن ها را پاسخ می‏‏ ‏‏دادند. از جمله آقایان اشرفی‏‏ ‏‏ها که از دوستان نزدیک امام و دو برادرند، در درس بحث‏‏ ‏‏های تندی با ایشان کردند. بعد از اتمام درس عده‏‏ ‏‏ای از شاگردان به آن ها پرخاش کردند، که شما‏‎ ‎‏قصد محکوم کردن و شکست استاد را داشتید و عنادی برخورد نمودید. آن ها پاسخ ‏‎ ‎‏دادند که غرضی در کار نبوده و ما اشکال درسی داشتیم. حضرت امام از واقعه باخبر ‏‎ ‎‏شده و فردای آن روز در سر درس، با تجلیل از اشرفی‏‏ ‏‏ها اسم برده و فرمود: اگر رفقا با‏‎ ‎‏شما برخورد کرده‏‏ ‏‏اند، من از شما معذرت می‏‏ ‏‏خواهم. همه دوستان باید در مسائل علمی نظر بدهند.‏

‏امام درس را به زبان فارسی می‏‏ ‏‏گفتند و عده‏‏ ‏‏ای از عرب‏‏ ‏‏ها نیز که مقداری فارسی ‏‎ ‎‏بلد بودند در درس ایشان شرکت می‏‏ ‏‏کردند. جلسات درس در مسجد شیخ ‏‎ ‎‏انصاری (مسجد تُرک‏‏ ‏‏ها) برگزار می‏‏ ‏‏گردید. امام از نظر هنری خط درشت زیبایی داشتند ‏‎ ‎‏و اشعارشان را خود می‏‏ ‏‏نگاشتند. آن حضرت اشعاری را که با خط خود نوشته بودند به ‏‎ ‎‏آقای شیخ علی تهرانی سپردند تا در ایران چاپ و پخش نماید و من کپی آن اشعار را‏‎ ‎‏دارم.‏

‎[[page 150]]‎

انتهای پیام /*