در آن روزگار جماعت نجف، مرعوب بعثیها شده بودند. عدهای هم به امام انتقاد میکردند که ایشان نیز با آنها کنار امده و دیگر حرف نمیزنند. تا اینکه در جریان فوت آقای حکیم، عدهای از روسای بعثی از بغداد به مجلس ترحیم ایشان آمدند. با
[[page 154]]ورود آنها به مجلس همه احترام کردند، مگر امام که اصلا به آنها توجهی نفرمود. در اینجا یکی ـ دو نفر از آقایان، چون شیخ ابراهیم، گفتند: که ای بابا، آقای خمینی به اینها هیچ احترام نکرد. اینها پدر ما را در میآورند! من گفتم: ای شیخ، مگر تو نبودی که چند روز پیش میگفتی که آقای خمینی با بعثیها ساخته است. این چه برخوردی است که شماها دارید؟!
[[page 155]]