همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی (ره)

نقد و بررسی مقاله دکتر خاقانی

کد : 91937 | تاریخ : 24/07/1395

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

نقد و بررسی مقاله دکتر خاقانی

 شیخ محمد شقیر

‏ ‏

‏هنگامی که دربارۀ وحدت و کثرت در عالم وجود سخن به میان می آید،‏‎ ‎‏خود را برابر میدانی وسیع و حوزه ای گسترده می یابیم که عقل آدمی باید‏‎ ‎‏با درایت، بر آن احاطه یابد و با دقت، در عرصۀ آن حرکت کند تا به‏‎ ‎‏واقعیتها و معرفتهای آن دست یابد.‏

‏     سخن گفتن پیرامون وحدت و کثرت، از یک سو می تواند تمامی عالم‏‎ ‎‏هستی را شامل شود و آن را همچون مجموعۀ واحدی بداند که دربارۀ‏‎ ‎‏وحدت و کثرت در آن و یا وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت،‏‎ ‎‏بحث می شود، و از طرف دیگر ممکن است مرتبه ای از مراتب وجود را‏‎ ‎‏در نظر بگیریم و دربارۀ وحدت یا کثرت آن، و اینکه آن وحدت و کثرت،‏‎ ‎‏کدامیک اصیل و کدامیک اعتباری هستند، بحث کنیم.‏

‏     در این باره، مباحث جالبی در مقاله جناب آقای دکتر خاقانی مطرح‏‎ ‎‏شده و ایشان می فرماید: «وحدت، به صورت مطلق اصالت دارد و کثرت،‏‎ ‎‏حتی در اجسام هم اعتباری است؛ زیرا اگر فرض کنیم که انفصال و جدایی‏‎ ‎‏در طبیعت، اصل است و پیوستگی و اتصال، اعتباری است، این بدان‏‎ ‎‏معنی خواهد بود که موجودات، نتیجۀ گردآمدن اجزایی هستند که هر‏
‎[[page 157]]‎‏کدام از آنها، از جهانی مستقل از جهان دیگر آمده اند و این مساله، با توجه‏‎ ‎‏به دلایل فلسفی، تجربی و قرآنی، غیر قابل قبول است».‏

‏     سپس ایشان به شرح دلایل فلسفی، تجربی و قرآنی برای اثبات‏‎ ‎‏پیوستگی و وحدت و نفی کثرت و گسستگی می پردازد.‏

‏     اما باید گفت که مفهوم اعتباری بودن کثرت در طبیعت، آن است که‏‎ ‎‏کثرت موجود در طبیعت، کثرت حقیقی نیست و وجود خارجی ندارد؛‏‎ ‎‏بلکه از ذهن ما برخاسته و ذهن آن را به وجود آورده است و چنین چیزی‏‎ ‎‏را نمی توان از دیدگاه فلسفه، تجربه و قرآن ثابت کرد.‏

‏     از نظر فلسفی باید گفت که اعتباری بودن یک مفهوم، حتی اگر وجود‏‎ ‎‏خارجی داشته باشد، باز هم از ذهن ما برخاسته است. بدین معنا که تصور‏‎ ‎‏اعتباری، همیشه واقعیتِ مطابق با حقیقت خارجی را در برندارد و اگر‏‎ ‎‏کثرت موجود در عالم، اعتباری باشد، بدین مفهوم است که چنین کثرتی،‏‎ ‎‏از ذهن نشات می گیرد و وجود خارجی ندارد؛ در حالی که وجود کثرت در‏‎ ‎‏جهان، قابل انکار نیست و از بدیهیّاتی است که هر کس بدون زحمت‏‎ ‎‏فکری، آن را درک می کند و من نمی دانم چه اشکالی وجود دارد اگر‏‎ ‎‏طبیعت و اشیاء را نتیجۀ گردآمدن اجزائی بدانیم که در موارد متعدد، با هم‏‎ ‎‏پیوستگی و تاثیرپذیری دارند.‏

‏     همچنین از نظر تجربی، حتی اگر بپذیریم که جهان بر اثر «انفجار‏‎ ‎‏بزرگ» به وجود آمده و همه اجسام و انرژیهای موجود در طبیعت، از آن‏‎ ‎‏انفجار ناشی شده است، مفهوم آن این است که هرچه وجود دارد، حاصل‏‎ ‎‏همان انرژیها و اجزاء است. آیا همین باور، بدین معنا نیست که در عالم‏‎ ‎‏طبیعت، کثرت وجود دارد؟ و آیا روش تجربی که در درک معلومات، از‏‎ ‎‏حواس پنجگانه کمک می گیرد، وجود این کثرت را در جهان نفی کرده، آن‏
‎[[page 158]]‎‏را اعتباری می پندارد؟‏

‏     بدون شک، روش تجربی، قاطعانه وجود کثرت را در طبیعت‏‎ ‎‏می پذیرد و آن را از امور بدیهی می داند، چرا که حواس انسان، در ارتباطی‏‎ ‎‏که با طبیعت پیدا می کنند، چنین کثرتی را درک می نمایند؛ بنابراین صحیح‏‎ ‎‏نیست که برای اثبات موضوعی که روش تجربی آن را نپذیرفته، از روش‏‎ ‎‏تجربی استفاده کنیم.‏

‏     اما از دیدگاه قرآن کریم، درست است که قرآن می فرماید «زمین و‏‎ ‎‏آسمان یکپارچه و همگن بودند» اما بلافاصله تصریح می کند که «ما آن دو‏‎ ‎‏را جدا و منفصل کردیم»؛‏‎[1]‎‏ یعنی کثرت در عالم ماده، وجود خارجی‏‎ ‎‏دارد. ضمناً منظور از «تفاوت» در آیۀ شریفه ای که می فرماید: «در آفرینش‏‎ ‎‏خدا، تفاوت نمی بینی»،‏‎[2]‎‏ نقص و کاستی در حقیقت وجودی آفرینش‏‎ ‎‏خداوند متعال است، نه اینکه وجود کثرت را در آفرینش نفی کند؛ بلکه‏‎ ‎‏بالعکس، ظاهر آیات شریفۀ قرآن، بر وجود کثرت در طبیعت دلالت دارد‏‎ ‎‏و می خواهد ما را به واقعیتها و معرفتهایی برساند که دلیل وجود‏‎ ‎‏موجودات متعدد و متکثر در عالم خارج است و لازم است در برابر هر‏‎ ‎‏یک، مواضع موافق یا مخالف اتخاذ کنیم؛ بنابراین از نظر قرآن کریم،‏‎ ‎‏کثرت در عالم طبیعت وجود دارد و حقیقتی واقعی است، نه اینکه تنها از‏‎ ‎‏ذهن نشات گرفته باشد.‏

‏     بدین ترتیب می بینیم که فلسفه، تجربه و قرآن، همگی به وجود کثرت‏‎ ‎‏درعالم ماده و اعتباری نبودن آن اشاره دارند؛ اما دربارۀ این نکته که‏‎ ‎‏«اعتباری بودن وحدت در مادیات، مستلزم آن است که جهل اصالت پیدا‏
‎[[page 159]]‎‏کند» باید گفت: حقیقی و واقعی بودن مفهوم کثرت در مادیات، به معنی‏‎ ‎‏جهل مطلق نیست؛ چرا که لازم است عالم و معلوم از هم باز شناخته‏‎ ‎‏شوند. اگر منظور از علم، آگاهی اجسام مادی از یکدیگر باشد، پس نوعی‏‎ ‎‏ارتباط میان این مادیات وجود دارد که اجازه می دهد رابطۀ عالم و معلوم‏‎ ‎‏میان آنها برقرار شود و ایشان، خود نیز در بحث به این موضوع اشاره کرده‏‎ ‎‏و گفته اند: «این ذرات در حالت جهل مطلق نسبت به یکدیگر باقی‏‎ ‎‏نمی ماند، چرا که فرآیند داد و ستد و تبادل، همواره میان آنها وجود دارد».‏

‏     از طرفی، ذهن انسان نسبت به آنها آگاهی پیدا می کند و در نتیجه میان‏‎ ‎‏انسان و آن اشیاء رابطۀ عالم و معلوم برقرار خواهد بود.‏

‏     از سوی دیگر، در معلوم بودن مادیات در نزد خداوند، شکی نیست؛‏‎ ‎‏اما ملاصدرا(ره) معلوم بودن اشیاء در نزد خداوند را «غیر مستقیم»‏‎ ‎‏می داند و این، نه به خاطر عجز یا نقص خداوند، بلکه بر اثر ناتوانی ذاتی‏‎ ‎‏مادیات است که نمی توانند به صورت مستقیم نزد خداوند «معلوم»‏‎ ‎‏باشند.‏

‏     بنابراین، حتی با اعتقاد به وجود کثرت حقیقی در عالم ماده و طبیعت،‏‎ ‎‏جهل اصالت پیدا نمی کند.‏

‏     بنابرآنچه گفته شد، اعتقاد به اعتباری بودن کثرت در طبیعت، از هیچ‏‎ ‎‏راهی، اعم از برهان و بیان و وجدان قابل اثبات نیست، بلکه بر عکس،‏‎ ‎‏همۀ این دلایل نشان می دهند که در وجود کثرت در طبیعت، تردیدی‏‎ ‎‏نیست و علی رغم وجود بحثهایی در حوزۀ لازم و ملزوم، در این واقعیت‏‎ ‎‏ابهامی وجود ندارد.‏

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 160]]‎

  • )) انَّ السَّماواتِ وَ الارضَ کانَتا رَتقًا فَفَتَقناهُما (انبیا / 30).
  • )) ما تَری فی خَلقِ الرَّحمنِ مِن تَفاوُتٍ (ملک / 3).

انتهای پیام /*