نقد و بررسی مقاله دکتر خاقانی
شیخ محمد شقیر
هنگامی که دربارۀ وحدت و کثرت در عالم وجود سخن به میان می آید، خود را برابر میدانی وسیع و حوزه ای گسترده می یابیم که عقل آدمی باید با درایت، بر آن احاطه یابد و با دقت، در عرصۀ آن حرکت کند تا به واقعیتها و معرفتهای آن دست یابد.
سخن گفتن پیرامون وحدت و کثرت، از یک سو می تواند تمامی عالم هستی را شامل شود و آن را همچون مجموعۀ واحدی بداند که دربارۀ وحدت و کثرت در آن و یا وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت، بحث می شود، و از طرف دیگر ممکن است مرتبه ای از مراتب وجود را در نظر بگیریم و دربارۀ وحدت یا کثرت آن، و اینکه آن وحدت و کثرت، کدامیک اصیل و کدامیک اعتباری هستند، بحث کنیم.
در این باره، مباحث جالبی در مقاله جناب آقای دکتر خاقانی مطرح شده و ایشان می فرماید: «وحدت، به صورت مطلق اصالت دارد و کثرت، حتی در اجسام هم اعتباری است؛ زیرا اگر فرض کنیم که انفصال و جدایی در طبیعت، اصل است و پیوستگی و اتصال، اعتباری است، این بدان معنی خواهد بود که موجودات، نتیجۀ گردآمدن اجزایی هستند که هر
[[page 157]]کدام از آنها، از جهانی مستقل از جهان دیگر آمده اند و این مساله، با توجه به دلایل فلسفی، تجربی و قرآنی، غیر قابل قبول است».
سپس ایشان به شرح دلایل فلسفی، تجربی و قرآنی برای اثبات پیوستگی و وحدت و نفی کثرت و گسستگی می پردازد.
اما باید گفت که مفهوم اعتباری بودن کثرت در طبیعت، آن است که کثرت موجود در طبیعت، کثرت حقیقی نیست و وجود خارجی ندارد؛ بلکه از ذهن ما برخاسته و ذهن آن را به وجود آورده است و چنین چیزی را نمی توان از دیدگاه فلسفه، تجربه و قرآن ثابت کرد.
از نظر فلسفی باید گفت که اعتباری بودن یک مفهوم، حتی اگر وجود خارجی داشته باشد، باز هم از ذهن ما برخاسته است. بدین معنا که تصور اعتباری، همیشه واقعیتِ مطابق با حقیقت خارجی را در برندارد و اگر کثرت موجود در عالم، اعتباری باشد، بدین مفهوم است که چنین کثرتی، از ذهن نشات می گیرد و وجود خارجی ندارد؛ در حالی که وجود کثرت در جهان، قابل انکار نیست و از بدیهیّاتی است که هر کس بدون زحمت فکری، آن را درک می کند و من نمی دانم چه اشکالی وجود دارد اگر طبیعت و اشیاء را نتیجۀ گردآمدن اجزائی بدانیم که در موارد متعدد، با هم پیوستگی و تاثیرپذیری دارند.
همچنین از نظر تجربی، حتی اگر بپذیریم که جهان بر اثر «انفجار بزرگ» به وجود آمده و همه اجسام و انرژیهای موجود در طبیعت، از آن انفجار ناشی شده است، مفهوم آن این است که هرچه وجود دارد، حاصل همان انرژیها و اجزاء است. آیا همین باور، بدین معنا نیست که در عالم طبیعت، کثرت وجود دارد؟ و آیا روش تجربی که در درک معلومات، از حواس پنجگانه کمک می گیرد، وجود این کثرت را در جهان نفی کرده، آن
[[page 158]]را اعتباری می پندارد؟
بدون شک، روش تجربی، قاطعانه وجود کثرت را در طبیعت می پذیرد و آن را از امور بدیهی می داند، چرا که حواس انسان، در ارتباطی که با طبیعت پیدا می کنند، چنین کثرتی را درک می نمایند؛ بنابراین صحیح نیست که برای اثبات موضوعی که روش تجربی آن را نپذیرفته، از روش تجربی استفاده کنیم.
اما از دیدگاه قرآن کریم، درست است که قرآن می فرماید «زمین و آسمان یکپارچه و همگن بودند» اما بلافاصله تصریح می کند که «ما آن دو را جدا و منفصل کردیم»؛ یعنی کثرت در عالم ماده، وجود خارجی دارد. ضمناً منظور از «تفاوت» در آیۀ شریفه ای که می فرماید: «در آفرینش خدا، تفاوت نمی بینی»، نقص و کاستی در حقیقت وجودی آفرینش خداوند متعال است، نه اینکه وجود کثرت را در آفرینش نفی کند؛ بلکه بالعکس، ظاهر آیات شریفۀ قرآن، بر وجود کثرت در طبیعت دلالت دارد و می خواهد ما را به واقعیتها و معرفتهایی برساند که دلیل وجود موجودات متعدد و متکثر در عالم خارج است و لازم است در برابر هر یک، مواضع موافق یا مخالف اتخاذ کنیم؛ بنابراین از نظر قرآن کریم، کثرت در عالم طبیعت وجود دارد و حقیقتی واقعی است، نه اینکه تنها از ذهن نشات گرفته باشد.
بدین ترتیب می بینیم که فلسفه، تجربه و قرآن، همگی به وجود کثرت درعالم ماده و اعتباری نبودن آن اشاره دارند؛ اما دربارۀ این نکته که «اعتباری بودن وحدت در مادیات، مستلزم آن است که جهل اصالت پیدا
[[page 159]]کند» باید گفت: حقیقی و واقعی بودن مفهوم کثرت در مادیات، به معنی جهل مطلق نیست؛ چرا که لازم است عالم و معلوم از هم باز شناخته شوند. اگر منظور از علم، آگاهی اجسام مادی از یکدیگر باشد، پس نوعی ارتباط میان این مادیات وجود دارد که اجازه می دهد رابطۀ عالم و معلوم میان آنها برقرار شود و ایشان، خود نیز در بحث به این موضوع اشاره کرده و گفته اند: «این ذرات در حالت جهل مطلق نسبت به یکدیگر باقی نمی ماند، چرا که فرآیند داد و ستد و تبادل، همواره میان آنها وجود دارد».
از طرفی، ذهن انسان نسبت به آنها آگاهی پیدا می کند و در نتیجه میان انسان و آن اشیاء رابطۀ عالم و معلوم برقرار خواهد بود.
از سوی دیگر، در معلوم بودن مادیات در نزد خداوند، شکی نیست؛ اما ملاصدرا(ره) معلوم بودن اشیاء در نزد خداوند را «غیر مستقیم» می داند و این، نه به خاطر عجز یا نقص خداوند، بلکه بر اثر ناتوانی ذاتی مادیات است که نمی توانند به صورت مستقیم نزد خداوند «معلوم» باشند.
بنابراین، حتی با اعتقاد به وجود کثرت حقیقی در عالم ماده و طبیعت، جهل اصالت پیدا نمی کند.
بنابرآنچه گفته شد، اعتقاد به اعتباری بودن کثرت در طبیعت، از هیچ راهی، اعم از برهان و بیان و وجدان قابل اثبات نیست، بلکه بر عکس، همۀ این دلایل نشان می دهند که در وجود کثرت در طبیعت، تردیدی نیست و علی رغم وجود بحثهایی در حوزۀ لازم و ملزوم، در این واقعیت ابهامی وجود ندارد.
[[page 160]]