همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی (ره)

جلسۀ پرسش و پاسخ

کد : 91945 | تاریخ : 24/07/1395

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

جلسۀ پرسش و پاسخ

‏ ‏

‏در ابتدای جلسه، خانم دکتر حکیم در پاسخ به انتقادات شیخ علی‏‎ ‎‏میرزایی گفت:‏

‏     از اصول و مبانی عرفان، آن است که «مشاهده»، بر مبنای «تلاش و‏‎ ‎‏مجاهده» قرار دارد. پس ابتدا و آغاز راه، مجاهده و تلاش است و پس از‏‎ ‎‏آن، مرحلۀ مشاهده و کشف و شهود می آید. نوآوری امام در این عرصه‏‎ ‎‏آن است که حاصل مشاهدات پیشین را در کنار تلاش و مجاهده، به عنوان‏‎ ‎‏آغاز راه در نظر گرفتند.‏

‏     اما دربارۀ جنید باید بگویم که امام در کتاب ‏‏مصباح الهدایة‏‏ از ایشان با‏‎ ‎‏عنوان «جنید بغدادی» یاد کرده اند. منظور من هم از واژۀ «وارث»، انسانی‏‎ ‎‏است که میراث گذشتگان را متحقق می کند و از آنجا که حضرت امام،‏‎ ‎‏همۀ مفاهیم اندیشه های پیشینیان را دریافته بودند، میراثدار واقعی همۀ‏‎ ‎‏تاریخ گذشته بودند.‏

‏ ‏

 دکتر محمد شیا

‏سماع صوفیانه که دکتر حکیم آن را در باب عرفان مطرح کرد، مساله ای را‏
‎[[page 91]]‎‏در ذهن من پدید آورده و آن اینکه میزان موافقت یا مخالفت چنین‏‎ ‎‏اندیشه ای با جوهرۀ عرفان امام خمینی(س) چقدر است. جدایی میان‏‎ ‎‏ظاهر و باطن، گرچه از ویژگیهای عرفانی صوفیانه نیست، اما نوعی باور‏‎ ‎‏عامیانه دربارۀ متافیزیک است که در کنار عرفان قرار گرفته است و در‏‎ ‎‏اندیشۀ امام نیز به چشم می خورد. نویسندۀ مقاله، بحث و بررسی عمیقی‏‎ ‎‏پیرامون ظاهر و باطن مطرح کرده است تا از این طریق وجود وحدتی‏‎ ‎‏عمیق در خلقت را نتیجه بگیرد، بدین معنا که هر مفهوم ظاهری، به باطن‏‎ ‎‏اشاره دارد و هرچه در باطن است، نیاز به ظاهر دارد. این بحث، رابطۀ‏‎ ‎‏میان دو روی سکۀ حقیقت را بیان می کند که بدون وجود آن دو، حقیقتی‏‎ ‎‏وجود نخواهد داشت. ادامۀ این استدلال، هر حقیقتی را به اعتراف‏‎ ‎‏به وجود حقیقت دیگر وا می دارد و شرطی مهم برای تحقق حقیقتی است‏‎ ‎‏که هر پدیده در خود دارد. این همان درس مهمی است که امام‏‎ ‎‏خمینی(س) در باب عرفان ارائه کردند و دائماً بر مفهوم «عمل» به عنوان‏‎ ‎‏بُعد ظاهری عرفان تاکید داشتند و این نشانگر اهمیت و لزوم نتیجه داشتنِ‏‎ ‎‏هر باور درونی است.‏

‏ ‏

 دکتر محقق داماد

‏با تشکر از خانم حکیم، می خواستم بیشتر از حضور ایشان بهره مند‏‎ ‎‏شویم، چرا که شنیده ام گرایش تخصصی ایشان، آثار محی الدین عربی‏‎ ‎‏است. سوال من این است که نظر ابن عربی دربارۀ سیاست چه بوده است‏‎ ‎‏و آیا وی، نظریاتی در باب سیاست مطرح کرده است؟ و اینکه آیا نظریات‏‎ ‎‏ابن عربی در حوزۀ سیاست با دیدگاههای امام خمینی(س) مطابقت دارد؟‏

‏ ‏


‎[[page 92]]‎ دکتر طراد حماده

‏درباب مقاله خانم دکتر حکیم چند نکته وجود دارد:‏

‏     1. ایشان، امام را قائل به نظریه وحدت وجودی می داند، در حالی که‏‎ ‎‏می دانیم این نظریه، یکی از علل انتقادات اندیشمندان مسلمان از‏‎ ‎‏ابن عربی است. از طرفی خانم حکیم، خود در کتاب ‏‏فرهنگ اصطلاحات‏‎ ‎‏صوفیانه‏‏ نوشته است: «بهتر آن است که نظریۀ وحدت وجودی ابن عربی را‏‎ ‎‏با روش فلسفی درک کنیم» سپس عبارت «مشاهدۀ وحدت وجودی» را به‏‎ ‎‏کار برده است تا مشخص شود که گفتۀ ابن عربی بر مبنای کشف و شهود‏‎ ‎‏قرار داشته و نتیجۀ تئوری و نظریات عقلی نبوده است؛ هرچند وحدت با‏‎ ‎‏وجود هماهنگ است و یکدیگر را همراهی می کنند.‏

‏     به طور خلاصه باید گفت که حضرت امام خمینی(س) عقیده داشتند‏‎ ‎‏که اعتقاد به وحدت وجودی در بعد تئوری، مقدمه و پایۀ عمل است.‏‎ ‎‏یعنی ایشان از آغاز، این نظریه را بررسی کرده اند؛ و پرسش‏‎ ‎‏حجت الاسلام محقق داماد هم به همین نکته اشاره دارد.‏

‏     2. خانم دکتر حکیم، در بیان اینکه امام نظریه وحدت وجودی‏‎ ‎‏ابن عربی را پذیرفته بودند، عجله کرده است. ایشان در بیان علت، به نامۀ‏‎ ‎‏امام به گورباچف و پیشنهاد امام به وی برای مطالعۀ آثار ابن عربی استناد‏‎ ‎‏کرده است، در حالی که در نامۀ امام به گورباچف دربارۀ ابن سینا، فارابی و‏‎ ‎‏ملاصدرا هم سخن گفته شده، پس چرا دکتر حکیم، تنها بر ابن عربی تاکید‏‎ ‎‏کرده است؟‏

‏     از سوی دیگر، مآخذ بحث ناقص است، به عنوان مثال، ایشان به شرح‏‎ ‎‏امام بر ‏‏فصوص الحکم‏‏ اشاره نکرده است، در حالی که می دانیم این شرح،‏‎ ‎‏بسیاری از اختلاف نظرهای امام با ابن عربی دربارۀ مساله کیفیت و مراتب‏
‎[[page 93]]‎‏اسمای الهی و مساله اسم مستاثر را در بر دارد.‏

‏     3. دکتر حکیم، به میزان تاثیر ابن عربی در اندیشۀ عرفانی شیعه و نیز‏‎ ‎‏به انتقاداتی که در برخی موارد به وی وارد شده، توجه نکرده است. یکی‏‎ ‎‏از آن موارد، دعوی ولایت است که ابن عربی در جلد دوم ‏‏فتوحات‏‏ آورده‏‎ ‎‏است.‏

‏     شاید بهتر باشد ایشان نگاهی به نوشته های هنری کُربن و سید حسن‏‎ ‎‏نصر بیندازد ... و برای درک مواضع و دیدگاههای واقعی امام خمینی(س)‏‎ ‎‏دربارۀ وحدت وجودی، باید پژوهشهای عمیقی را که شیعیان پیرامون آثار‏‎ ‎‏ابن عربی انجام داده اند، بررسی کرد و آنچه را که صدرالدین بخصوص در‏‎ ‎‏کتاب ‏‏شرح اصول کافی‏‏ مرحوم کلینی آورده، مطالعه کرد، چرا که به عقیدۀ‏‎ ‎‏من، مسالۀ عرفان در اندیشۀ امام خمینی(س) به مقوله خلافت و ولایت‏‎ ‎‏وابسته است و با تکیه بر قاعدۀ «وحدت وجودی» نمی توان کتاب ‏‏مصباح‏‎ ‎‏الهدایة‏‏ را درک کرد؛ بلکه برای فهم آن، باید به نظریۀ انسان کامل توجه‏‎ ‎‏نمود.‏

‏ ‏

 دکتر ابراهیمی دینانی

‏هرکس از عرفان و اندیشه های عرفانی امام خمینی(س) آگاه است،‏‎ ‎‏موافقت ایشان با دیدگاههای ابن عربی را می داند و در این مورد اختلافی‏‎ ‎‏میان شیعه و سنی وجود ندارد ...‏

‏ ‏

 پاسخ خانم دکتر سعاد حکیم

‏بحثها و انتقادات، لحن تندی پیدا کرده است، در حالی که من، طبعی آرام و‏‎ ‎‏ملایم دارم ...‏


‎[[page 94]]‎‏     به نظر من، هر انسانی حق دارد نوشته های امام را بخواند و آن را‏‎ ‎‏بررسی کند. از طرفی، نیازی نیست که من به نوشته های هنری کُربن‏‎ ‎‏مراجعه کنم تا دیدگاههای امام را بهتر بفهمم، چرا که من به امام نزدیکترم‏‎ ‎‏تا هنری کُربن، ما فرزندان یک دین و یک آیین هستیم؛ و دربارۀ نظریۀ‏‎ ‎‏«وحدت وجودی» باید بگویم که لازم است این نظریه، نقطۀ آغاز تلاشها‏‎ ‎‏برای نزدیکتر کردن دیدگاهها باشد، چرا که این نظریه در واقع نقطۀ آغاز‏‎ ‎‏اتحاد و یگانگی است و همه بر این نکته اتفاق نظر دارند.‏


‎[[page 95]]‎

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 96]]‎

انتهای پیام /*