امام خمینی، عرفان و اخلاق اسلامی
مهدی واحدیان اردکانی
هدف از این پژوهش معرفی نقش محوری امام خمینی در احیای عرفان و اخلاق اسلامی در جوامع اسلامی به ویژه حوزه های علمیه است. نویسنده معتقد است، امام احیاگری بود که تدین و ارزش آن را احیاء نموده و حاکمیت دین را بر انسانها خواستار بود و هیچ گاه خطابش محدود نبود و هر وقت فریاد می کشید می گفت «من به دنیا اعلام می کنم». امام خمینی به عنوان یک محیی، عرفان ناب حقیقی را مجددا به دنیا معرفی نمود، در نامه ای به گورباچوف، کتاب فصوص الحکم پدر عرفان نظری، محیی الدین عربی را معرفی کرد و هیچ گاه مسلمان بودن را از عارف بودن جدا نمی دانست و همیشه فریاد می کشید و از عرفان حقیقی که در طول زمان توسط کژاندیشان و ملتقطین به انحراف کشیده شده بود به خوبی دفاع نمود و به یقین عرفان را با ذلت، خواری، تن پروری، گوشه نشینی، انزواطلبی متضاد دانست، و ناسازگاری، بی بندباری و رها شدن را از ظواهر دینی برای همگان آشکار ساخت.
عرفان مورد نظر امام همان معرفت بود. امام هرگز به اسم مرجعیت، فقاهت، دین و عرفان چشم خود را به روی واقعیتها و موانع رشد انسانها نمی بست و در برابر زورمندان بی تفاوت نمی نشست و این کار را گناهی نابخشودنی می دانست و در زمان مقرر و آنجا که احساس خطر می کند بارها کردن درس و بحث و فقه و مرجعیت، هجرت کرده و در دیار غربت به مبارزه علیه خصم مشغول شد.
[[page 280]]