جایگاه عرفان در اندیشه سیاسی- عرفانی امام خمینی
حجة الاسلام و المسلمین خلیل رضا منصوری
نویسنده در بحث اصلی خود، یعنی جایگاه عرفان در اندیشه سیاسی امام را با برداشت امام از عرفان شروع می کند و با اشاره به اینکه عرفان مورد نظر امام موجب کناره گیری و عزلت نمی شود به ابعاد مختلف عرفانی می پردازد و می گوید عرفان شیعی که از معارف درونی دین است اهتمام ویژه ای به تأثیرات عرفانی بر جامعه مبذول می دارد و این امر ریشه در گرایش اجتماعی تشیع دارد. در عرفان شیعی، زاهد شب همان شیر روز و مرد میدان عمل اجتماعی و سیاسی است، بنابراین. وظیفه هر فرد افزودن بر اصلاح و خود سازی فردی، اصلاح اجتماعی هم هست.
نگارنده پس از بیان رابطه عرفان و اجتماع به راهکارهای عمومی سازی عرفانی در اندیشه امام می پردازد و با اشاره به عوامل گوشه گیری و انزوای عارفان می نویسد: امام خمینی می کوشد تا عرفانی که به همین جهات سیاسی، اجتماعی و فشارهای درونی و بیرونی از جامعه رخت بر بسته را به متن جامعه دین داران بیاورد و اضافه می کند: اجتماعی و سیاسی کردن شریعت و طریقت، مهم ترین هدف امام در تمام طول زندگی اش بود، فقه فردی را به فقه اجتماعی تبدیل کرد و عرفانی خصوصی را به حوزۀ عمومی دین داران کشاند.
در بخش دیگری، نویسنده با طرح این سؤال که آیا نگاه عرفانی به انسان و جهان، اندیشه سیاسی و اجتماعی خاصی به دنبال آورد یا تأثیری
[[page 204]]در حوزه سیاسی نمی تواند داشته باشد، در جواب با اشاره به وجود در نظریه در این مورد به تأثیر رویکردهای عرفانی در حوزۀ اندیشه سیاسی می پردازد و می گوید عرفانِ صحنه اجتماعی و سیاسی را به همان مقدار که دنیوی است، اُخروی و معنوی می کند.
در پایان نویسنده می افزاید، امام هیچ گاه میان وظائف فردی و اجتماعی یک مسلمان جدایی قابل نشدند، عبادت در نزد ایشان، اجتماعی و سیاسی است و سیاست نیز عرفانی و معنوی است.
[[page 205]]