اخلاق شهروندی از نگاه امام خمینی
سید محمد عیسی نژاد
شهروند مفهومی است که بیانگر هویت جدید اجتماعی آدمیان است که در اثر فرهنگ مدرن غرب به وجود آمده است. در سابق هویت آدمیان و جوامع بشری بر اساس دین، زبان، جغرافیای مکانیِ افراد، تعیین و مشخص می شد و از آن به «هویتهای بنیادین»، یاد می شود.
با ظهور عصر روشنگری و مفاهیمی نو چون: حقوق فطری، مفهوم بشریت و تلقی جدید از پیشرفت، انسان وارد مرحله جدیدی از تاریخ شد و تلقی جدیدی از هویت اجتماعی انسان شکل گرفت و مورد عمل قرار گرفت. این هویت جدید، امور قرار دادی و بر اساس مدل جدید ملت ـ دولت و در غالب دموکراسی تحقق یافت. انسانِ دارای هویت جدید، انسانی است سکولار و غیر دینی، نه الزما ضد دینی بدین معنی که دین در زندگی سیاسی و اجتماعی او حضور چندانی ندارد، هنجارهای اجتماعی او برخاسته از سنت دینی نیست بلکه بر اساس فرهنگ سکولاری است که هویت خود را از آن گرفته است.
کلمه شهروند شامل کلیه افراد یک جامعه است، اما در تمدن یونان شهروند به کسانی اطلاق می شد که صاحب ملک و دارایی بود و غیر آن رعایا اطلاق می شد. طبق این قرار داد، یک شهروند در قبال تحویل قسمتی از حقوق شهروندی خود به دولت، دولت متعهد می شود از آزادی سیاسی و اجتماعی شهروندان محافظت کند، یعنی نگهبان و حافظ منافع فردی شهروندان باشد و در حوزه خصوصی شهروندان حق دخالت ندارد.
دیدگاههای امام خمینی(ره)درباره مفهوم شهروندی را می توان به
[[page 93]]شکل زیر بیان کرد:
1 ـ رویکرد اخلاقی و عرفانی امام به مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی جوامع امروز است که حل این مشکلات و بحرانها را در مسایل اخلاقی و تربیتی آن جوامع می بیند.
2 ـ امام به نفی مطلق مدرنیته برنخاست بلکه به تلفیق آن با فرنگ اسلامی فکر می کرد و کوشید چنین مدلی را در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ارائه بدهد، چه این که جمهوریت، پارلمان و آزادی از جمله مقولات است که در بستر غرب به وجود آمده و در انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی مورد پذیرش شد، و قالب و مفاهیمی دینی به خود گرفت. به تعبیری برخی از روشنفکران، امام ایران را به تجربه و تفکر پست مدرنی، از نوع بومی ـ ایرانی رساند که در آن مظاهر غیر اخلاقی و انسانی غرب طرد شده، ضمن اینکه عناصر مترقی، مثبت و مفید آن مورد استفاده قرار گرفته است.
3 ـ فقه شیعه، فقه فرد گرایانه است، امام تلاش زیادی کرد که تا این چهره انحصاری را در فقه بشکند در این راستا با طرح فقه حکومتی، مسایل و مباحثی در فقه مطرح ساخت یا زمینه طرح آن مسایل را به وجود آورد که نوید فقه اجتماعی و سیاسی را در فقه تشیع می داد، اما طرح این مباحث و مسایلی از آن دست به گونه ای نبود که حقوق اساسی افراد را فدای مصلحت جمعی اجتماع کند و منافع افراد آن جامعه، به پای مصلحت جمعی ذبح شود. بلکه با بیان صریح و روشن، از حقوق اساسی مردم در قبال دولت سخن می گفت. بنابراین، می توان از یک بستر و زمینه مناسبی که این مفهوم (شهروند) بتواند در آن فضای فکری وارد شود و مورد پذیرش قرار گیرد، سخن گفت و شاید امام یکی از معدود شخصیتهای فکری باشد که توانسته همچنین توفیقی را در عالم اندیشه به وجود آورد که متاسفانه آن چنان به نظر می رسد، تبیین و تحلیل نشده است.
[[page 94]]