نگاهی ویژه به غیبت
حجة الاسلام والمسلمین سید نورالدین شریعتمداری جزائری
در این نوشتار تلاش بر آن است که نگاه ویژه امام خمینی در موضوع غیبت و مباحث مرتبط به آن بیان شود و از آوردن دیدگاههای عمومی و مشترک فقها و علمای اخلاقی پرهیز شود.
یکی از ارزشهای اجتماعی که خداوند با فرمان دادن به آن آزادی انسانها را در آشکار نمودن عیوب دیگران در بند کشیده است ممنوع کردن غیبت است. امام خمینی در ارتباط به آن می فرمایند:«آشکار نمودن گناهان و زشتیها از گناهان و کارهای زشتی است که به کسی اذن به آن داده نشده و حقی است که قابل اسقاط نیست» و خداوند خبرگیری و خبررسانی را ممنوع ساخته و آن را همانند خوردن گوشت مردار برادر دانسته است. و امام در ارتباط به آن می گوید طبع انسان از این کار نفرت دارد و این منع ارشاد به حکم عقل است.
و سخت ترین عذاب برای کسانی است که با شایعه پراکنی با گفتارهای بی مسئولیت خود، مردم را به فساد می کشانند و امام در این ارتباط می گوید: غیبت ملازم است با شایع شدن زشتی های پس از گناهان کبیره است. اهل لغت، فقها و علمای اخلاق برای غیبت معنایی را آورده اند و در آن ناخوش آمدن غیبت شده را لازم دانسته اند و بر این معنا ادّعای اجماع نموده اند ولی امام خمینی(ره) در معنای غیبت کراهت وناخوش بودن غیبت شده را. لازم ندانسته و برای اثبات این مبنا به کلمات اهل لغت و روایات
[[page 81]]استدلال کرده است.
مشهور از اهل لغت و فقها تفاوت میان غیبت و بهتان را چنین آورده اند صفت زشتی که در غیاب کسی گفته می شود اگر در او باشد، غیبت است و اگر در او نباشد بهتان است.از نظر امام بین غیبت و بهتان عموم من وجه است غیبت بدگوئی در غیاب مؤمن است خواه کار زشت در او باشد یا نباشد و بهتان افترا بر اوست خواه حاضر باشد یا نباشد و برای اثبات این تفاوت ادله وشواهدی ارایه داده است.
گذشته از این یکی از ویژگیهای امام پرهیز دادن از غیبت است در مواردی که حائز است مانند تظاهر به فسق، تظلّم مظلوم، مواردی که در آشکار سازی عیوب دیگران مصلحت باشد. امام در این موارد گفته است بهتر است غیبت نکند و از مکائد نفس ایمن نباشد و باید ملاحظه کند که داعی نفسانی در این غیبت داعی شرعی و الهی است یا داعی شیطانی و محرک نفسانی و از اعراض مردم بدون قصد صحیح اعراض کند هر چند در مواردی که غیبت جائز است گاهی واجب می شود و لیکن باید نیت را از هوای نفس و پیروی از شیطان پاک نماید و در پایان می خواهد همان طور که تفحّص از عیوب مردم می کند مقداری از عیوب خود نیز تفحص نماید و زشت است که انسان از هزاران عیب خود غافل باشدو به عیوب دیگران بپردازد و هیچ عیبی بالاتر از آن نیست که انسان عیب خود را نفهمد و از آن غافل باشد و به عیوب دیگران بپردازد.
[[page 82]]