حقیقت اسم اعظم
محمد عیسی جعفری
این نوشتار، با تبیین مراتب و شئون متفاوت اسم اعظم، بر آن است که حقیقت آن را از دیدگاه امام خمینی بررسی کند. برای این منظور در سه بخش این مباحث ارائه می شود: بخش اول مربوط به بحثهای نظری است که خواننده؛ با ملاحظه این بحثها در خواهد یافت که در نزد عرفا الفاظ «اسماء» اسم نیستند عینیت اسم بامسمی در حیطه الفاظ اسماء قرار نمی گیرد، بلکه به حقیقت اسماء مربوط می شود که همان ذات یا صفت معین است که با تجلی خاص می باشد و برگشت همه این اسماء به همان ذات واحده است و همین ذات است که در همه اسماء مساوی و جاری است.
امام خمینی در تفسیر سوره حمد به این نکته تأکید دارد که همه چیز اسم الله، حق است و اسم در مسمای خود فانی است، نویسنده، با تقسیم اسماء ذات، صفات و افعال، معیار تقسیم اسماءرا از نظر امام جلب شاهدان اسباب مشاهده و تجلیات به قلوب ارباب قلوب قلمداد می کند. بنابراین، علامتی است که واجد همه کمالات حق تعالی است.
در بخش دوم این مقاله شاهد این موضوع هستیم که امام خمینی اسم اعظم را به حسب تکوین که دارای مراحل و مراتب مختلفی است تبیین می نمایند که مربوط به حقیقت غیبی است که جز ذات حق تعالی هیچ کس از آن آگاهی ندارد، بخش پایانی پژوهش اسم اعظم را به حسب تشریع،
[[page 58]]یعنی در مرتبه الفاظ و عبادات بررسی می کند در این خصوص امام خمینی معتقد است جز عده قلیلی که از زمره اولیای الهی هستند به آن علم ندارند. اسم اعظم خدای تعالی آن است که افتتاح آن «الله» و اختتام آن (او) «هو» است که حروفش نقطه ندارد.
به این ترتیب در پایان مقاله بر وجه تعلیم پذیری اسم اعظم با اشاره به روایات مختلف تأکید می کند.
[[page 59]]