الحدیث الرابع عشر

فصل در قصور ممکن از قیام به عبادت حق

کد : 93739 | تاریخ : 09/06/1395

‏فصل در قصور ممکن از قیام به عبادت حق ‏

‏بدان ای عزیز که از برای «خوف» و «رجا» مراتب و درجاتی است حسب حالات بندگان و مراتب معرفت آنها، چنانچه خوف عامه از عذاب است، و خوف خاصه از عتاب، و خوف اخص خواص از احتجاب است. و ما اکنون در صدد شرح آن نیستیم، و آنچه راجع به مطلب سابق است با بیانی دیگر ذکر می نماییم.‏

‏پس، بدان که حق تعالی را احدی از مخلوق نتواند بسزا عبادت کند، زیرا که عبادت ثنای مقام آن ذات مقدس است، و ثنای هر کسی فرع معرفت به اوست، و چون دست آمال بندگان از عز جلال معرفت ذات او بحقیقت کوتاه است، پس به ثنای جمال و جلال او نیز نتواند قیام کرد، چنانچه اشرف خلایق و اعرف موجودات به مقام ربوبیت اعتراف به قصور فرماید و عرض کند: ما عبدناک حقّ عبادتک و ما عرفناک حقّ معرفتک.‏‎[1]‎‏ و جمله دوم به منزله تعلیل است برای جمله اوّل. و قال:‏

‏أنت کما أثنیت علی نفسک.‏‎[2]‎‏ پس، قصور ذاتی حق ممکن است، و علوّ ذاتی مخصوص ذات کبریایی جل جلاله.‏

‏و چون دست بندگان از ثنا و عبادت ذات مقدس کوتاه بود و بدون معرفت و عبودیت حق هیچیک از بندگان به مقامات کمالیه و مدارج اخرویه نرسند- چنانچه در محل خود پیش علمای آخرت مبرهن است، و عامه از آن غفلت دارند و مدارج اخرویه را جزاف یا شبه جزاف دانند، تعالی الله عن ذلک علوا کبیرا- حق تعالی به لطف شامل و رحمت واسعه خود بابی از رحمت و دری از عنایت به روی آنها باز کرد، به تعلیمات غیبیه و وحی و الهام به توسط ملائکه و انبیا- و آن باب عبادت و معرفت است- طرق عبادت خود را بر بندگان آموخت و راهی از معارف بر آنها گشود تا رفع نقصان خویش حتی الامکان بنمایند و تحصیل کمال ممکن بکنند، و از پرتو نور بندگی هدایت شوند به عالم کرامت حق و به روح و ریحان و جنت نعیم، بلکه به رضوان الله اکبر رسند. پس، فتح باب عبادت و عبودیت یکی از نعمتهای بزرگی است که تمام موجودات رهین آن نعمت اند و شکر آن نعمت را نتوانند کنند، بلکه هر شکری فتح باب کرامتی است که از شکر آن نیز عاجزند. پس، اگر انسان علم به این مشرب پیدا کرد و قلبش از آن مطلع گردید، معترف به تقصیر شود، و اگر عبادت ‏


‎[[page 224]]‎‏جن و انس و ملائکه مقربین را در درگاه حق جلّ و علا برد باز خائف باشد و مقصر باشد. و نیز بندگان عارف حق و اولیاء خاص او، که از سرّ قدر دری به روی آنها باز شده و دل آنها به نور معرفت روشن گردیده، قلبشان به طوری از خوف لرزان و دلشان متزلزل است که اگر تمام کمالات به آنها روی آورد و مفتاح همه معارف به دست آنها داده شود و قلوب آنها از تجلیات مالامال گردد، ذره ای خوف آنها کم نگردد و تزلزل آنها تخفیف پیدا نکند. چنانچه یکی از آنها گوید: «همه از آخر کار ترسند و من از اول می ترسم.»‏‎[3]‎‏ سبحان الله و لا حول و لا قوّة إلّا بالله. پناه می برم به خدای تعالی. خدا می داند باید قلب انسان از این کلام پاره پاره شود و دل انسان از خوف ذوب شود و سر به بیابان گذارد. چه قدر انسان غافل است! و دیگر آنکه ما پیش از این ذکر کردیم، در شرح یکی از احادیث ‏‎[4]‎‏، که تمام عبادات و اطاعات ما برای تحصیل اغراض خویش و محرّک ما حب نفس است، و فی الحقیقة زهد دنیا برای آخرت است، و آن مثل زهد دنیا برای دنیاست پیش احرار، پس، اگر عبادت ثقلین را در محضر قدس ربوبیت ببریم، جز بعد از ساحت مقدس چیز دیگر استحقاق نداریم. حق تبارک و تعالی ما را دعوت فرموده به مقام قرب خود و بارگاه انس خود و خلقتک لأجلی‏‎[5]‎‏ فرموده و غایت خلقت را معرفت به خود قرار داده و طرق معارف و راه عبودیت را به ماها نشان داده، با این وصف ما به تعمیر بطن و فرج و شکم به چیز دیگر مشغول نیستیم و جز خود خواهی و خود پسندی مقصد دیگری نداریم.‏

‏پس، ای انسان بیچاره که عبادات و مناسک تو بعد از ساحت قدس آورد و مستحق عتاب و عقاب کند، به چه اعتماد داری؟ و چرا خوف از شدت بأس حق تو را بی آرام نکرده و دل تو را خون ننموده. آیا تکیه گاهی داری؟ آیا به اعمال خود وثوق و اطمینان داری؟ اگر چنین است وای به حال تو و معرفتت به حال خود و مالک الملوک! و اگر اعتماد به فضل حق و رجاء به سعه رحمت و شمول عنایت ذات مقدس داری، بسیار بجا و به محل وثیقی اعتماد کردی و به پناهگاه محکمی پناه بردی.‏

‏خداوندا، بار الها، ما دستمان از همه چیز کوتاه و خود می دانیم که ناقص و ناچیزیم و لایق درگاه تو و فراخور بارگاه قدس تو چیزی نداریم، سر تا پا نقص و عیب و ظاهر و باطن ما به لوث معاصی و مهلکات و موبقات آغشته است، ما چه هستیم که اظهار ثنای تو کنیم! جایی که اولیاء تو گویند: أ فبلسانی هذا الکالّ أشکرک‏‎[6]‎‏ و عجز‏


‎[[page 225]]‎‏و ضعف و قصور خود را اعلان کنند، ما اهل معصیت و محجوبین از ساحت کبریا چه بگوییم. جز آنکه با لقلقه لسان عرض کنیم رجاء ما به مراحم تو است و امید و ثقه ما به فضل و مغفرت تو است و به جود و کرم آن ذات مقدس است. چنانچه در لسان اولیای تو وارد است:‏

‏کافی بإسناده عن أبی جعفر، علیه السّلام، قال: قال رسول الله، صلّی الله علیه و آله: قال الله تبارک و تعالی: لا یتّکل العاملون لی علی أعمالهم الّتی یعملونها لثوابی، فإنّهم لو اجتهدوا و أتعبوا انفسهم أعمارهم فی عبادتی کانوا مقصّرین غیر بالغین فی عبادتهم کنه عبادتی فیما یطلبون عندی من کرامتی و النّعیم فی جنّاتی و رفیع الدّرجات العلی فی جواری، و لکن برحمتی فلیثقوا و بفضلی فلیرجوا و إلی حسن الظنّ بی فلیطمئنوا، فإنّ رحمتی عند ذلک ذلک تدرکهم و منّی یبلّغهم رضوانی و مغفرتی تلبسهم عفوی، فإنّی أنا الله الرّحمن الرّحیم و بذلک تسمّیت.‏‎[7]‎‏ یعنی «حضرت باقر، علیه السّلام، گفت رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، گفت خدای تبارک و تعالی [فرمود]: «اعتماد نکنند عمل کنندگان برای من بر اعمال خودشان که به جا می آورند آن را برای ثواب من. پس همانا آنها اگر جدیت کنند و به زحمت اندازند خودشان را در مدت عمرشان در عبادت من، می باشند مقصر، و نارسایند در عبادت خودشان کنه عبادت مرا در آن چیزی که می طلبند نزد من از کرامت من و نعمتها در بهشتهای من و درجات عالیه بلند در جوار من، و لکن به رحمت من هر آینه وثوق کنند و به فضل من هر آینه امیدوار باشند و اطمینان به حسن ظن به من داشته باشند، پس همانا رحمت من در این هنگام ادراک می کند آنها را و عطای من می رساند آنها را به رضوان من و مغفرت من می پوشاند به آنها عفو مرا.‏

‏پس، همانا منم که هستم خدای «بخشنده مهربان» و به این نام برده شدم.» و نیز از اسباب خوف تفکر در شدت بأس حق و دقت سلوک راه آخرت، را و خطرات متوجه بر انسان در ایام حیات و در حین موت، و سختیهای برزخ و قیامت، و مناقشات در حساب و میزان است، چنانچه ملاحظه آیات و اخباری که وعده های حق تعالی را شامل است رجاء کامل آورد. حدیث کنند که حق تعالی به طوری در قیامت بسط بساط رحمت کند که شیطان طمع مغفرت حق را کند‏‎[8]‎‏. در این عالم که حضرت حق به حسب روایت نظر لطف به آن نفرموده از وقتی که خلقت فرموده ‏


‎[[page 226]]‎‏آن را‏‎[9]‎‏ و رحمت در آن نازل نشده مگر ذره ای نسبت به عوالم دیگر، این همه رحمت و نعمت الهی و لطف و بخشش ذات مقدس سر تا پای همه را فرا گرفته، و هر چه پیدا و ناپیداست سفره نعم و عطای حضرت باری تبارک و تعالی است که اگر جمیع عالم بخواهند به شمه ای از نعمت و رحمت او احاطه کنند نتوانند، پس چه خواهد بود در عالمی که عالم کرامت و مهمانخانه عطای ربوبیت و جایگاه رحمت و بسط رحیمیت و رحمانیت است، شیطان حق دارد طمع به رحمت کند و امید عطای حق نماید.‏

‏پس، حسن ظن خود را به حق کامل کن و اعتماد به فضل او نما،‏‏ إنَّ الله یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا‏‎[10]‎‏. خدای تعالی جمیع گناهان را بیامرزد و همه را در بحر عطا و رحمت خود مستغرق نماید. تخلف در «وعده» حق محال است، گر چه تخلف در «وعید» ممکن است و چه بسا بسیار واقع شود. پس دل خوش دار به رحمت کامل او که اگر رحمت حق شامل حالت نبود مخلوق نبودی. هر مخلوقی مرحوم است:‏

‏وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَیْ ءٍ.‏‎[11]‎

‎ ‎

‎[[page 227]]‎

  • . مرآة العقول. ج 8 ص 146.« کتاب ایمان و کفر»،« باب شکر».
  • . «تو آن چنان هستی که خود را ستوده ای.» از دعای رسول الله (ص) در سجده. فروع کافی، ج 3، ص 324. «کتاب الصلاة»، «باب السجود» حدیث 12. مصباح الشریعة، باب 5. مرآة العقول ج 8، ص 146. «کتاب ایمان و کفر»، «باب شکر».
  • . این کلام از «مناجات» خواجه عبد الله انصاری است که گفته: «همه از خاتمت بترسند و عبد الله از فاتحت.»
  • . ص 76- 71.
  • . در حدیث قدسی آمده است: یا ابن آدم خلقت الأشیاء لأجلک و خلقتک لأجلی. (ای پسر آدم، همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم.) علم الیقین، ج 1، ص 381، باب 5، فصل 3.
  • . «پس آیا با این زبان قاصر سپاس تو بگزارم.» از دعای أبو حمزه ثمالی. مصباح کفعمی- فصل 45، ص 596. مصباح المتهجّد، ص 534.
  • . اصول کافی،« کتاب ایمان و کفر»،( ج 2، ص 71)« باب حسن الظنّ بالله»، حدیث 1،
  • . قال الصّادق، جعفر بن محمّد (ع): إذا کان یوم القیامة نشر الله تبارک و تعالی رحمته حتّی یطمع إبلیس فی رحمته. بحار الانوار، ج 7، ص 287. «کتاب عدل و معاد»، باب 14، حدیث 1.
  • . چنانچه در روایت آمده است: فما لها عند الله عزّ و جلّ قدر و لا وزن، و لا خلق فیما بلغنا خلقا أبغض إلیه منها، و لا نظر إلیها مذ خلقها. پیش خداوند عز و جل دنیا را ارج و بهایی نیست، و خدای تعالی بین موجوداتی که آفریده و خبر آن به ما رسیده، موجودی نیافریده است که پیش او از دنیا مبغوضتر باشد، و خداوند از وقتی که دنیا را آفریده در او نظر نکرده است.) بحار الانوار، ج 70، ص 110، «کتاب ایمان و کفر»، باب 122، حدیث 109.
  • . ( زمر- 53).
  • . اقتباس است از این آیه شریفه: وَ اکْتُبْ لَنا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الاخِرَةِ إنّا هُدْنا إلَیْکَ قالَ عذابی اصیبُ بِهِ مِنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ ... (و تقدیر فرما برای ما در این دنیا نیکویی و در آخرت هم که ما به سوی تو هدایت یافته ایم. فرمود عذاب من به هر که خواهم رسد و رحمت من همه چیز را در بر گرفته است). (اعراف- 156).

انتهای پیام /*