الحدیث الثامن و العشرون

فصل در معنی حبّ و بغض حق تعالی است

کد : 93804 | تاریخ : 09/06/1395

‏فصل در معنی حبّ و بغض حق تعالی است‏‏ ‏

‏. بدان که نسبت حبّ و بغض و امثال این ها به حق تعالی شأنه، که در لسان قرآن و احادیث شریفه وارد شده، به آن معنای متفاهم عرفی نیست. زیرا که لازمه امثال این صفات انفعالی نفسانی است، که حق تعالی از آن منزه است. و در این مختصر تفصیل در این باب مناسب نیست، پس به اشاره اجمالیه قناعت می کنیم:‏

‏باید دانست که بسیاری از اوصاف و احوال است که پس از تنزل از عوالم غیبیه تجردیه و حصول نشئه ملکیه طبیعیه، که عالم فرق بلکه فرق الفرق است، به صورتی در آیند که غیر از صور غیبیه تجردیه است در آثار و لوازم، چنانچه افلاطونیین، که تمام موجودات ملکیه را مظاهر ارواح غیبیه و نازله حقایق ملکوتیه و امثال مثل افلاطونیه می دانند، عوارض و کیفیاتی را که در این عالم به وجود غیر جوهری موجودند، در آن عالم صور تجلیات ذاتیه آنها، که به عین وجود آنها موجود است، می دانند، بنابراین، چنین گوییم که امثال این اوصاف و احوال، که در عالم ملک ملازم با یک نحوه تجدد و انفعالی است، در عوالم غیبیه و نشآت تجردیه، خصوصا در عالم اسماء الهی و مقام و احدیت، به یک صورت منزه مبرا از جمیع نقایص موجودند، و تعبیرات از آنها به حسب نشئه تجردیه، یا صقع ربوبی، غیر از این عالم است. مثلا تجلیات رحمانیه و رحیمیه را، که تجلیات جمالیه و لطفیه و حبّیه و انسیه نیز گوییم، اگر در این عالم ظهور پیدا کند، به صورت حبّ و رحمت و تلطف ملازم با انفعال است. و این از شدت ضیق این عالم است. و در حدیث است که از برای رحمت صد جزء است که یک جزء از آن در این عالم نازل شده است، و به آن یک جزء این رحمتهایی که در این عالم است متحقق است،‏‎[1]‎‏ مثل رحمت بین فرزند و والدین و امثال آن. چنانچه تجلیات قهریه و مالکیه، که از تجلیات جلال است، در این عالم به صورت بغض و غضب ظهور پیدا کند. و بالجمله، باطن حبّ و بغض و غضب رحمانیت و قهّاریت، و تجلیات جمال و جلال است. و آن تجلیات به عین ذات موجودند، و کثرت و تجدد و انفعال در آنها راه ندارد، چنانچه ظهور رحمانیت و قهّاریت محبّتها و مبغضتهایی است که در این عالم موجود است. و چون مظهر فانی در ظاهر، و ظاهر متجلی در مظهر است، تعبیر از هر یک به دیگری در‏


‎[[page 463]]‎‏بعضی مقامات ناروا نیست. بنابراین، بغض حق تعالی به عبد ظهور به قهّاریت و انتقام است، و حبّ او، به رحمت و کرامت است. و الله العالم.‏

‎ ‎

‎[[page 464]]‎

  • . اشاره است به حدیث پیغمبر (ص) که فرمود: إنّ لله تعالی مأة رحمة، أنزل منها رحمة واحدة بین الجنّ و الإنس و الطّیر و البهائم و الهوامّ، فبها یتعاطفون و بها یتراحمون. و أخّر تسعا و تسعین رحمة یرحم الله بها عباده یوم القیامة. (خداوند تعالی صد رحمت دارد که از آنها یکی را در میان جنیان و آدمیان و چهار پایان و خزندگان فرود آورد. پس به سبب آن است که به یکدیگر مهر می ورزند و بر یکدیگر می بخشایند. و نود و نه رحمت دیگر را وانهاد به روز واپسین تا با آنها بر بندگانش ببخشاید.» المحجة البیضاء، ج 8، ص 384، «کتاب ذکر الموت و ما بعده»، «باب سعة رحمة الله».

انتهای پیام /*