الحدیث التاسع و العشرون

فصل در بیان خوف از حق تعالی

کد : 93810 | تاریخ : 09/06/1395

‏فصل در بیان خوف از حق تعالی‏‏ ‏

‏بدان که خوف از حق تعالی یکی از منازلی است که کمتر منزلی را برای عامه توان به پایه آن دانست. و این خوف علاوه بر آنکه خود یکی از کمالات معنویه است، منشأ بسیاری از فضایل نفسانیّه و یکی از مصلحات مهمه نفس است، بلکه سرچشمه تمام اصلاحات و مبدأ علاج جمیع امراض روحانی توان آن را شمرد. و انسان مؤمن به خدا و سالک و مهاجر إلی الله باید به این منزل خیلی اهمیت دهد، و به چیزی که آن را در دل زیاد کند و ریشه آن را در قلب محکم کند خیلی توجه نماید، مثل تذکر عذاب و عقاب و شدت عقبات موت و بعد از موت در برزخ و قیامت و اهوال صراط و میزان و مناقشه در حساب و عذابهای گوناگون جهنم، و تذکر عظمت و جلال و قهر و سلطنت حق، و تذکر استدراج و مکر الله و سوء عاقبت، و امثال آن. و چون ما در این اوراق تمام این مراحل را تا اندازه ای شرح دادیم، در این مقام به ذکر بعضی از اخبار در فضیلت خوف از خدا اکتفا می کنیم:‏

‏محمّد بن یعقوب بإسناده عن إسحاق بن عمّار، قال قال أبو عبد الله،‏


‎[[page 481]]‎‏علیه السّلام: یا إسحاق، خف الله کأنّک تراه، و إن کنت لا تراه فإنّه یراک. و إن کنت تری أنّه لا یراک فقد کفرت، و إن کنت تعلم أنّه یراک ثمّ برزت له بالمعصیة، فقد جعلته من أهون النّاظرین علیک (ن خ: إلیک)‏‎[1]‎‏ «اسحاق گوید فرمود حضرت صادق، علیه السلام: ای اسحاق، بترس از خداوند مثل آنکه او را می بینی، و اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند. و اگر گمان کنی که او تو را نمی بیند، کافر شوی. و اگر بدانی که او تورا می بیند و باز معصیت او کنی، او را قرار دادی از پست ترین نظر کنندگان به خودت.» بدان که اگر کسی کیفیت تجلی حق را در ملک و ملکوت و ظهور ذات مقدس را در سماوات و ارضین به مشاهده حضوریه، یا مکاشفه قلبیه، یا به ایمان حقیقی، بفهمد، و نسبت حق به خلق و خلق به حق را آن چنان که هست بداند، و کیفیت ظهور مشیت الهیه را در تعینات و فنای آنها را در آن، علی ما هو علیه، ادراک کند، خواهد دانست که حق تعالی حضور در تمام امکنه و احیاز دارد و او را مشاهده کند به علم حضوری در جمیع موجودات. چنانچه حضرت صادق مصدّق، علیه السّلام، فرماید: ما رأیت شیئا إلّا و رأیت الله معه أو فیه.‏‎[2]‎‏ و در قرب نوافل حقیقت کنت سمعه و بصره و یده ‏‎[3]‎‏ و غیر ذلک بر او مکشوف گردد. پس، حق را حاضر در تمام مراتب وجود ببیند به حسب مقام خود، علما یا ایمانا یا عینا و شهودا. و البته در این رتبه، سالک به هر مرتبه که هست حفظ حضور حق کند و از مخالفت آن ذات مقدس خودداری نماید، زیرا که حفظ حضور و محضر از فطرتهایی است که خلق بر آن مفطورند، و هر چه انسانی بیحیا باشد غیبت و حضورش با هم فرق دارد، خصوصا که حضور منعم عظیم کامل باشد که در فطرت حفظ حضور هر یک مستقلا ثبت است.‏

‎ ‎

‎[[page 482]]‎

  • . اصول کافی، ج 2، ص 68،« کتاب ایمان و کفر»،« باب الخوف و الرجاء»، حدیث 2.
  • . حدیث 28- پاورقی 12.
  • . «من گوش و چشم و دست او شوم.» اصول کافی، ج 2، ص 352، «کتاب ایمان و کفر»، «باب من أذی المسلمین»، حدیث 8.

انتهای پیام /*