در بیان اختلاف مردم در حفظ حضور حق
و باید دانست که هر یک از اهل ایمان و سلوک و عرفان و ولایت به طوری حفظ حضور و حضرت کنند که خاص به خود آنهاست. چنانچه مؤمنین و متقین حفظ حضور را به ترک نواهی و اتیان اوامر دانند، و مجذوبین به ترک توجه به غیر و انقطاع تامّ کامل دانند، و اولیا و کمّل به سلب غیریت و نفی انانیت دانند. و بالجمله، یکی
[[page 482]]از مقامات شامخه اهل معرفت و اصحاب قلوب، مشاهده حضور حق و حفظ حضرت است، چنانچه با مشاهده کیفیت علم فعلی حق و فنای اشیا در ذات حق و حضور موجودات در پیشگاه مقدس و فهم اینکه دار تحقق محضر ربوبیت است، حفظ محضر نمایند به هر مقام که هست. و این نیز از فطریات است.
و به مقام اوّل اشاره فرموده است رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، در وصیتی که به حضرت امیر، علیه السلام، فرموده که ما اکنون به شرح آن مشغولیم. و در حدیث شریف اسحاق بن عمّار بقوله، صلّی الله علیه و آله: و الثّالثة الخوف من الله عزّ ذکره کأنّک تراه. و بقوله، علیه السلام: خف الله کأنّک تراه. و به مقام دوم اشاره فرموده است جناب صادق، علیه السّلام، بقوله: و إن کنت لا تراه فإنّه یراک.
و به فطرت حفظ محضر اشاره فرموده است جناب صادق، علیه السّلام، بقوله: و إن کنت تعلم أنّه یراک ...
و از برای خوف، به حسب اختلاف مراتب اهل ایمان و سلوک و ریاضت و عرفان، مراتبی است که از مراتب بزرگ آن خوف از عظمت و تجلیات قهریه و جلالیه حق است. و توان این مقام را از مراتب خوف نشمرد، چنانچه عارف معروف در منازل السائرین فرماید: «و لیس فی مقام أهل الخصوص وحشة الخوف، إلّا هیبة الإجلال.» یعنی اهل قلوب و اسرار ولایت را خوفی نیست، مگر هیبت اجلال و حشمت عظمت و جلال.
[[page 483]]