الحدیث الثّلاثون

مقدمه در ترغیب به اصلاح قلب

کد : 93833 | تاریخ : 09/06/1395

‏مقدمه در ترغیب به اصلاح قلب‏‏ ‏

‏بدان که از برای «قلب» در لسان شریعت و حکما و عرفا اطلاقاتی است که ‏


‎[[page 526]]‎‏صرف وقت در بیان حقیقت آن و اختلاف اصطلاحات و بیان مراتب قلوب و درجات آن خارج از وظیفه این اوراق [است ] ، و برای ما نیز چندان مفید نیست، پس بهتر آن است که به همان اجمال که در اخبار شریفه از آن گذشته است ما نیز بگذریم، و آنچه برای ما لازم است و مهم آن را ذکر نماییم.‏

‏باید دانست که در اصلاح «قلب» کوشیدن، که صلاح و فساد آن سرمایه سعادت و شقاوت است، لازمتر است از تفتیش حقیقت آن نمودن، و اصطلاحات رایجه را درست کردن، ‏‎[1]‎‏ بلکه بسا شود که انسان به واسطه شدت توجه به اصطلاحات و فهم کلمات و غور در اطراف آن از قلب خود بکلی غافل شود و از اصلاح آن باز ماند، در مقام شرح حقیقت و ماهیت «قلب» و اصطلاحات حکما و عرفا استادی کامل شود، ولی قلب خودش، نعوذ بالله، از قلوب منکوسه یا مطبوعه باشد، مثل کسی که از خواص و آثار ادویه مضره و نافعه مطلع باشد و شرح هر یک را خوب بدهد، ولی از ادویه مضره احتراز نکند و از مفیده به کار نبرد، ناچار چنین شخصی با همه علم دواشناسی به هلاکت رسد و این علم موجب نجات او نشود.‏

‏ما در سابق ذکر کردیم ‏‎[2]‎‏ که علوم مطلقا عملی هستند، حتی علوم معارف که یک نحوه عملی در آنها نیز هست، و اکنون گوییم که علم احوال قلوب و کیفیت صحت و مرض و صلاح و فساد آن از علومی است که صرفا مقدمه عمل و طریق علاج و اصلاح آن است و ادراک و فهم آن از کمالات انسانیه به شمار نیاید. پس، انسان باید عمده توجه و اصل مقصدش اصلاح قلب و اکمال آن باشد تا به کمال سعادت روحانی و درجات عالیه غیبیه نائل شود. و اگر از اهل علوم و دقایق و حقایق نیز هست، در ضمن سیر در آفاق و انفس عمده مطلوبش به دست آوردن حالات نفسانیه خود باشد، که اگر از مهلکات است به اصلاح آن پردازد، و اگر از منجیات است به تکمیل آن بکوشد.‏

‎ ‎

‎[[page 527]]‎

  • . بدان که مقصود از این بیان این نیست که علم اخلاق و منجیات و مهلکات نفس لازم نیست، بلکه مقصود آن است که آن علم را صرفا باید مقدمه عمل دانست نه آنکه آن را مستقل دانسته صرف عمر در جمع آوری اصطلاحات کرد و از مقصد باز ماند. (منه عفی عنه).
  • . ص 413.

انتهای پیام /*