توضیح اصطلاحات

کد : 93966 | تاریخ : 10/06/1395

اجتهاد‏: همان نیروی استنباط احکام شرعی از منابع ادلّه آن است و ‏‎ ‎‏دارنده چنین قدرتی را مجتهد می‌نامند.‏

اجزا: ‏به معنای کافی بودن عمل مکلّف است به‌ گونه‌ای که با انجام ‏‎ ‎‏آن، تکلیف شرعی رفع می‌شود.‏

ارتکاز:‏ بنای عقلا و رویه عملی آن‌ها است و در نزد عقلا از امور ‏‎ ‎‏بدیهی محسوب می‌گردد.‏

استفاضه:‏ اگر حادثه و یا خبری به حدی معروف شود که زبانزد ‏‎ ‎‏عموم گردد، استفاضه می‌گویند.‏

اصل سببی:‏ عاملی که سبب ایجاد عامل دیگری باشد.‏

اصل مُسَبَّبی:‏ عاملی که از اصل سببی ناشی می‌شود و وابسته به آن ‏‎ ‎‏است و با از بین رفتن اصل سببی منتفی می‌گردد. ‏

تخصیص قبیح:‏ اگر حکم یا موضوعی به حدی تخصیص بخورد که ‏‎ ‎
‎[[page 159]]‎‏اکثر مصادیق آن از شمولش خارج گردد، تخصیص اکثر یا قبیح نامیده ‏‎ ‎‏می‌شود. ‏

تقلید:‏ تقلید در احکام، همان عمل کردن بر اساس رای مجتهد ‏‎ ‎‏می‌باشد.‏

حکومت:‏ رابطه دو دلیل است که دلیل حاکم به کمک دلالت خود، ‏‎ ‎‏در دلیل محکوم دخل و تصرف کرده و محدوده آن را مشخص می‌کند.‏

خروج حکمی:‏ اگر موردی از مصادیق موضوع حکمی باشد ولی خود ‏‎ ‎‏حکم آن را استثنا کند، آن را تخصیص حکمی یا خروج حکمی نامند.‏

خروج موضوعی:‏ اگر موضوعی اساساً مشمول حکم یا دلیلی نشود، ‏‎ ‎‏آن را تخصیص موضوعی یا خروج موضوعی گویند.‏

سرائر:‏ نام کتاب مرحوم ابن ادریس حلّی است.‏

سیره متشرّعه:‏ روشی که از صدر اسلام در جامعه اسلامی مرسوم ‏‎ ‎‏بوده و مسلمانان بدان عمل کرده‌اند و به نسلهای بعدی رسیده است. ‏

صحیحه:‏ روایتی است که سلسله سند آن توسط افراد مورد اعتماد و ‏‎ ‎‏شیعه مذهب به معصوم می‌رسد.‏

ضعیفه:‏ روایتی است که از نظر سند و سلسله راویان، قابل اعتماد ‏‎ ‎‏نیست.‏

علم اجمالی:‏ اگر نسبت به موضوع یا حکمی آگاهی کلی داشته ‏‎ ‎‏باشیم از آن به علم اجمالی تعبیر می‌شود.‏

علم تفصیلی:‏ در صورتی که نسبت به موردی مشخصاً علم داشته ‏‎ ‎
‎[[page 160]]‎‏باشیم، آن را علم تفصیلی می‌نامند.‏

مشهوره:‏ روایتی است که نزد محدثان، شایع و معروف باشد.‏

مقبوله:‏ روایتی است که علما مضمون آن را پذیرفته و بدان عمل ‏‎ ‎‏کرده‌اند. ‏

مُنَجَّز:‏ همان قطعی بودن تکلیف را گویند به گونه‌ای که برای مکلف ‏‎ ‎‏تکلیف‌آور باشد.‏

منع خُلُوّ:‏ در جایی که وجود یکی از دو مورد حتمی بوده و عدم هر ‏‎ ‎‏دو آن‌ها ممکن نیست، مثلاً: الآن یا روز است یا شب.‏

موثّقه:‏ روایتی است که همه راویان آن توثیق شده‌اند، هر چند برخی ‏‎ ‎‏از آن‌ها غیر شیعه باشند.‏

واجب عینی:‏ آن نوع تکلیفی است که انجام آن عیناً بر مکلف واجب ‏‎ ‎‏می‌باشد و با انجام آن توسط دیگری، ساقط نمی‌شود.‏

واجب تخییری:‏ واجبی است که مکلف در انتخاب بین دو یا چند ‏‎ ‎‏مصداق آن، مخیر می‌باشد.‏


[[page 161]]

‏ ‏

‎ ‎

‎[[page 162]]‎

انتهای پیام /*