برنامۀ مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی

برنامۀ مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی

کد : 94077 | تاریخ : 10/06/1395

برنامۀ مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی

‏     ‏‏ما موظفیم برای تشکیل حکومت اسلامی جدیت کنیم. اولین فعالیت ما را در این راه‏‎ ‎‏تبلیغات تشکیل می دهد. بایستی از راه تبلیغات پیش بیاییم. در همۀ عالم و همیشه‏‎ ‎‏همین طور بوده است. چند نفر با هم می نشستند، فکر می کردند، تصمیم می گرفتند، و به‏‎ ‎‏دنبال آن تبلیغات می کردند؛ کم کم بر نفرات همفکر  اضافه می شد؛ سرانجام به صورت‏‎ ‎‏نیرویی در یک حکومت بزرگ نفوذ کرده یا با آن جنگیده، آن را ساقط می کردند. محمد علی‏‎ ‎‏میرزایی‏‎[1]‎‏ را از بین می بردند، و حکومت مشروطه تشکیل می دادند. همیشه از اول، قشون و‏‎ ‎‏قدرتی در کار نبوده است؛ و فقط از راه تبلیغات پیش می رفته اند. قلدریها و زورگوییها را‏‎ ‎‏محکوم می کردند؛ ملت را آگاه می ساختند، و به مردم می فهماندند که این قلدریها غلط‏‎ ‎‏است. کم کم دامنۀ تبلیغات توسعه می یافت، و همۀ گروههای جامعه را فرا می گرفت؛ مردم‏‎ ‎‏بیدار و فعال می شدند، و به نتیجه می رسیدند.‏

‏شما الآن نه کشوری دارید و نه لشکری؛ ولی تبلیغات برای شما امکان دارد. و دشمن‏‎ ‎‏نتوانسته همۀ وسایل تبلیغاتی را از دست شما بگیرد. البته مسائل عبادی را باید یاد بدهید،‏‎ ‎
‎[[page 127]]‎‏اما مهم مسائل سیاسی اسلام است؛ مسائل اقتصادی و حقوقی اسلام است. اینها محـور‏‎ ‎‏کار بوده و باید باشد. وظیفۀ ما این است که از حالا برای پایه ریزی یک دولت حقـۀ‏‎ ‎‏اسلامـی کوشش کنیم؛ تبلیغ کنیم؛ تعلیمات بدهیم؛ همفکر بسازیم؛ یک موج تبلیغاتی و‏‎ ‎‏فکری به وجود بیاوریم؛ تا یک جریان اجتماعی پدید آید، و کم کم توده های آگاه‏‎ ‎‏وظیفه شناس و دیندار در نهضت اسلامی متشکل شده، قیام کنند و حکومت اسلامی‏‎ ‎‏تشکیل دهند.‏

‏     تبلیغات و تعلیمات دو فعالیت مهم و اساسی ماست. وظیفۀ فقهاست که عقاید و‏‎ ‎‏احکام و نظامات اسلام را تبلیغ کنند و به مردم تعلیم دهند تا زمینه برای اجرای احکام و‏‎ ‎‏برقراری نظامات اسلام در جامعه فراهم شود. در روایت ملاحظه کردید که در وصف‏‎ ‎‏جانشینان پیغمبر اکرم(ص)، یعنی فقها آمده است که ‏یعلّمونها النّاس‏ یعنی دین را به مردم‏‎ ‎‏تعلیم می دهند. مخصوصاً در شرایط کنونی که سیاستهای استعماری و حکام ستمگر و‏‎ ‎‏ خائن و یهود  و نصاری و مادیون در تحریف حقایق اسلام  و گمراه کردن مسلمانان تلاش‏‎ ‎‏می کنند. در این شرایط مسئولیت ما برای تبلیغات و تعلیمات بیش از هر وقت است. امروز‏‎ ‎‏می بینیم که یهودیها، خذلهم الله ،‏‎[2]‎‏ در قرآن تصرف کرده اند؛ و در قرآنهایی که در مناطق‏‎ ‎‏اشغالی چاپ کرده اند تغییراتی داده اند. ما موظفیم از این تصرفات خائنانه جلوگیری کنیم.‏‎ ‎‏باید فریاد زد و مردم را متوجه کرد تا معلوم شود که یهودیها و پشتیبانان خارجی آنها کسانی‏‎ ‎‏هستند که با اساس اسلام مخالفند؛ و می خواهند حکومت یهود در دنیا تشکیل دهند. و‏‎ ‎‏چون جماعت موذی و فعالی هستند، می ترسم نعوذ بالله روزی به مقصود برسند؛‏‎ ‎‏و سستی بعضی از ما باعث شود که یکوقت حاکم یهودی بر ما حکومت کند. خدا آن روز را‏‎ ‎‏نیاورد. از طرف دیگر عده ای از مستشرقین، که عمال تبلیغاتی مؤسسات استعماری هستند،‏‎ ‎‏مشغول فعالیتند تا حقایق اسلام را تحریف و وارونه کنند. مبلغین استعماری‏‎ ‎‏سرگرم کارند؛ در هر گوشه از بلاد اسلامی جوانهای ما را با تبلیغات سوء دارند از ما جدا‏‎ ‎‏می کنند. نه اینکه یهودی و نصرانی کنند؛ بلکه آنها را فاسد و بی دین و لاابالی می سازند. و‏‎ ‎‏همین برای استعمارگران کافی است. در تهران ما، مراکز تبلیغات سوءکلیسایی و‏‎ ‎
‎[[page 128]]‎‏صهیونیسم‏‎[3]‎‏ و بهاییت‏‎[4]‎‏ به وجود آمده، که مردم را گمراه می کند و از احکام و تعالیم اسلام‏‎ ‎‏دور می سازد.  آیا هدم این مراکز که به اسلام لطمه می زند وظیفۀ ما نیست. آیا برای ما کافی است که فقط نجف را داشته باشیم؟ که آن را هم نداریم. آیا باید در قم بنشینیم و عزا‏‎ ‎‏بگیریم، یا بعکس باید مردم زنده و فعالی باشیم؟‏

‏     شما نسل جوان حوزه های روحانیت باید زنده باشید، و امر خدا را زنده نگهدارید.‏‎ ‎‏شما نسل جوانید؛ فکرتان را رشد و تکامل دهید. افکاری را که همه در اطراف حقایق و‏‎ ‎‏دقایق علوم دور می زند کنار بگذارید؛ چون این ریزبینیها بسیاری از ما را از انجام‏‎ ‎‏مسئولیتهای خطیرمان دور نگهداشته است. به داد اسلام برسید، و مسلمانان را از خطر‏‎ ‎‏نجات دهید. اسلام را دارند از بین می برند. به اسم احکام اسلام به اسم رسول اکرم(ص)‏‎ ‎‏اسلام را نابود می کنند. مبلغین همه جورۀ داخلی و خارجی، چه آنهایی که تبعۀ استعمارند و‏‎ ‎
‎[[page 129]]‎‏چه مبلغین داخلی و بومی آنها، به تمام دهات و بخشهای ایران رفته اند؛ و بچه ها و‏‎ ‎‏نوجوانان ما را، آنهایی را که به درد اسلام می خورند، منحرف می کنند. به داد آنها برسید.‏

‏     شما موظفید آنچه را تفقه کرده اید بین مردم منتشر کنید؛ و مردم را با مسائلی که یاد‏‎ ‎‏گرفته اید آشنا سازید. آنهمه تعریف و تمجیدی که در اخبار از اهل  علم و فقیه آمده‏‎[5]‎‏ برای‏‎ ‎‏همین است که احکام و عقاید و نظامات  اسلام را معرفی می کند و سنت رسول اکرم(ص)‏‎ ‎‏را به مردم می آموزد. شما باید به تبلیغات و تعلیمات در جهت معرفی و بسط اسلام همت‏‎ ‎‏بگمارید.‏

‏     ما موظفیم ابهامی را که نسبت به اسلام به وجود آورده اند برطرف سازیم. تا این ابهام را‏‎ ‎‏از اذهان نزداییم، هیچ کاری نمی توانیم انجام بدهیم. ما باید خود و نسل آینده را وادار‏‎ ‎‏کنیم؛ و به آنها سفارش کنیم که نسل آتیۀ خویش را نیز مأمور کنند این ابهامی را که بر اثر‏‎ ‎‏تبلیغات سوء چند صد ساله نسبت به اسلام در اذهان حتی بسیاری از تحصیلکرده های ما،‏‎ ‎‏پیدا شده رفع کنند؛ جهان بینی و نظامات اجتماعی اسلام را معرفی کنند. حکومت اسلامی‏‎ ‎‏را معرفی نمایند تا مردم بدانند اسلام چیست و قوانین آن چگونه است. امروز حوزۀ قم،‏‎ ‎‏حوزۀ مشهد، و حوزه های دیگر موظفند که اسلام را ارائه بدهند و این مکتب را عرضه کنند.‏‎ ‎‏مردم اسلام را نمی شناسند. شما باید خودتان را، اسلامتان را، نمونه های رهبری و حکومت‏‎ ‎‏اسلامی را، به مردم دنیا معرفی کنید. مخصوصاً به گروه دانشگاهی و طبقۀ تحصیلکرده.‏‎ ‎‏دانشجویان چشمشان باز است. شما مطمئن باشید اگر این مکتب را عرضه نمایید و‏‎ ‎‏حکومت اسلامی را چنانکه هست به دانشگاهها معرفی کنید، دانشجویان از آن استقبال‏‎ ‎‏خواهند کرد. دانشجویان با استبداد مخالفند؛ با حکومتهای دست نشانده و استعماری‏‎ ‎‏مخالفند؛ با قلدری و غارت اموال عمومی مخالفند؛ با حرامخوری و دروغپردازی مخالفند.‏‎ ‎‏با اسلامی که طرز حکومت اجتماعی و تعالیم دارد، هیچ دانشگاه و دانشجویی مخالفت‏‎ ‎‏ندارد. اینها دستشان به طرف حوزۀ نجف دراز است که برای ما فکری بکنید. آیا باید‏‎ ‎‏بنشینیم تا آنها ما را امر به معروف کنند و به انجام وظیفه دعوت نمایند؟ جوانان از اروپا ما‏‎ ‎‏را امر به معروف کنند که ما حوزۀ اسلامی تشکیل داده ایم شما به ما کمک کنید!‏


‎[[page 130]]‎‏     وظیفۀ ماست که این مطالب را تذکر بدهیم؛ طرز حکومت اسلامی و روش زمامداران‏‎ ‎‏اسلام را در صدر اسلام بیان کنیم؛ بگوییم که دارالاماره و دکة القضای (وزارت دادگستری)‏‎ ‎‏او ‏‏[‏‏حضرت علی(ع)‏‏]‏‏ در گوشۀ مسجد قرار داشت، و دامنۀ حکومتش تا انتهای ایران و مصر و‏‎ ‎‏حجاز و یمن گسترش داشت. متأسفانه وقتی حکومت به طبقات بعدی رسید، طرز‏‎ ‎‏حکومت تبدیل به سلطنت وبدتر از سلطنت شد. باید این مطالب را به مردم رسانید و آنان‏‎ ‎‏را رشد فکری و سیاسی داد. باید گفت که چگونه حکومتی می خواهیم؛ و زمامدار و‏‎ ‎‏متصدیان امور حکومتی ما باید چگونه باشند، و چه رفتار و سیاستی را پیش گیرند. زمامدار‏‎ ‎‏جامعۀ اسلامی کسی است که  با برادرش، عقیل، چنان رفتار می کند‏‎[6]‎‏ تا هرگز درخواست‏‎ ‎‏تبعیض اقتصادی و اضافه کمک از بیت المال نکند. دخترش را که از بیت المال عاریۀ‏‎ ‎‏مضمونه گرفته، بازخواست می کند، و می فرماید اگر عاریه مضمونه نبود، تو اولین‏‎ ‎‏هاشمیه ای بودی که دستت قطع می شد‏‎[7]‎‏! ما چنین حاکم و زمامداری می خواهیم. زمامداری‏‎ ‎‏که مجری قانون باشد؛ نه مجری هوسها و تمایلات ‏‏خویش؛ افراد مردم را در برابر قانون‏‎ ‎‏مساوی بداند، و آنها را دارای وظایف و حقوق اساسی متساوی؛ بین افراد امتیاز و تبعیض‏‎ ‎‏قائل نشود؛ خاندان خود و دیگری را به یک نظر نگاه کند؛ اگر پسرش دزدی کرد، دستش را‏‎ ‎‏قطع کند؛ برادر و خواهرش هروئین فروشی کردند، آنها را اعدام کند؛ نه اینکه عده ای را برای‏‎ ‎‏ده گرم هروئین بکشند، و کسان آنها باند هروئین داشته باشند و خروارها هروئین وارد کنند!‏

‎ ‎

‎[[page 131]]‎

  • )) محمدعلی شاه(1289ـ1343هـ .ق./1249 ـ 1304هـ .ش.) وی فرزند ارشد مظفرالدین شاه قاجار و تاج الملوک دختر بزرگ میرزا تقی خان امیرکبیر بود. در زمان وی مجلس را به توپ بستند و جمعی از نمایندگان آن را کشتند و عده ای از آنها را تبعید یا زندانی کردند. یک سال پس از این ماجرا، وی از سلطنت خلع گردید و شانزده سال در بلاد مختلف گذراند و سرانجام در ایتالیا درگذشت.
  • )) «خداوند ایشان را خوار گرداند».
  • )) «صهیونیسم» عنوان یک جریان ناسیونالیستی بسیار متعصب است که به انگیزۀ ایجاد یک کشور مستقل یهودی به وجود آمد. نام آن از کوه«صهیون» در بیت المقدس گرفته شده که آرامگاه داود نبی است. «صهیونیسم» واکنشی بود در برابر یهود ستیزی کشورهای اروپایی. پیشرو این نهضت یک روزنامه نویس مجارستانی یهودی به نام «تئودور هرتسل» بود که در سال 1897م. نخستین کنگرۀ جهانی صهیونیسم را در سوئیس برپا داشت. در این کنگره شخصی به نام وایزمن، که بعدها نخستین رئیس جمهور دولت اسرائیل شد، اعضای کنگره را به هر وسیله متقاعد ساخت که فلسطین را به عنوان موطن یهودیان بشناسند و با توطن یهودیان در این کشور موافقت کنند. با صدور اعلامیه«بالفور» و موافقت انگلستان با کوچ یهودیان به فلسطین، صهیونیستها یهودیان بیشتری به فلسطین آوردند  و به کمک سرمایه های امریکا زمینها و مزارع و خانه های اعراب را از چنگ آنان بیرون آوردند، چنانکه اکنون قدرت مالی سازمان صهیونیسم برابر دارایی بزرگترین شرکتهای انحصاری جهان است. مرکز این سازمان امریکاست و فعالیتهای جمعیتهای صهیونیست را در بیش از شصت کشور جهان رهبری می کند. سازمان صهیونیسم دارای هجده سازمان اصلی جهانی، 281 سازمان ملی یهودی، 251 فدراسیون محلی است و نیز انواع مجامع مشورتی و صندوق پولی و بسیاری امکانات سیاسی و اقتصادی دیگر را در اختیار دارد. این سازمان همچنین دارای مراکز اطلاعات و جاسوسی در اکثر کشورهای جهان است. و از رسانه های عمومی سراسر دنیا کمک می گیرد. صهیونیستها جمعاً 1036 روزنامه و مجله در اختیار دارند که معروفترین آنها روزنامۀ نیویورک تایمز است.
  • )) در سال 1260هـ .ق. مردی به نام سید علی محمد خود را «باب امام» و وسیله تماس با ایشان معرفی کرد و پس از چندی ادعای مهدویت نمود. علی محمد باب دستگیر و کشته شد اما در میان اتباع او دو برادر موسوم به «صبح ازل» و «بهاء» مدعی جانشینی وی شدند. پیروان صبح ازل خود را «بابی» (ازلی) و پیروان بهاءالله خود را «بهایی» نامیدند دولت عثمانی بهاءالله و پیروانش را به «عکّا» در فلسطین و صبح ازل و طرفدارانش را به جزیرۀ قبرس تبعید کرد، فرقۀ بهاییان با کمکهای انگلیس در فلسطین نضج گرفت و بعدها رژیم اسرائیل نیز به آن مدد رسانید. این فرقه در دورۀ حکومت محمدرضا پهلوی در ایران موقعیتی ممتاز یافتند و در سیاست خارجی ایران و تأمین منافع صهیونیسم تأثیر عمده ای نهادند.
  • )) برای نمونه اصول کافی؛ ج1،ص37ـ 48، «کتاب فضل العلم»، «باب صفة العلم و فضله و فضل العلماء».
  • )) نهج البلاغه ؛ «خطبۀ 215».
  • )) بحارالانوار؛ ج4، ص337 ـ 338، «تاریخ امیرالمؤمنین(ع)»، باب98ـ  وسائل الشیعه ؛ج18، ص521، «کتاب الحدود و التعزیرات»، «ابواب حدالسرقه» ، ج11، ص395.

انتهای پیام /*