فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

تعطیل کنگره اتحادیه به عنوان تنفس،تا سرنوشت امام روشن شود

کد : 94120 | تاریخ : 16/08/1395

‏در این زمان ما در انجمنهای‌ اسلامی در شهر هاگن کنگره سالیانه داشتیم. غروب‌ روز ‏‎ ‎‏اول‌ بود که‌ آقای‌ دکتر حبیبی‌ از پاریس‌ به‌ من خبر دادند که امام‌ از نجف حرکت‌ کرده ‏‎ ‎‏و در مرز کویت‌ با مشکل‌ مواجه شده‌اند و فردا با یکی از پروازها به‌ پاریس خواهند ‏‎ ‎
‎[[page 8]]‎‏آمد. ایشان از طریق آقای دکتر یزدی مطلع‌ شده‌ بود. آقای قطب‌زاده هم‌ شنیده بود که ‏‎ ‎‏امام به ژنو خواهند آمد و از آنجا پرواز می‌کنند به‌ پاریس، قرار شده بود برود به‌ ژنو. ‏‎ ‎‏جلسه‌ ما حالت‌ اضطراری‌ پیدا کرد. من‌ برگشتم‌ به‌ بوخوم (شهر هاگن‌ حدود 80 ـ 70 ‏‎ ‎‏کیلومتر فاصله‌ داشت‌ با بوخوم) که‌ بتوانیم از منزل‌ ارتباط‌ تلفنی برقرار کنیم، چون در ‏‎ ‎‏آن محلی که‌ کنگره‌ برگزار می‌شد امکانات تشکیلاتی و تلفن‌ خیلی‌ محدود بود. اواخر ‏‎ ‎‏شب‌ بود که‌ اطلاع پیدا کردیم امام فردا ظهر به‌ پاریس می‌رسند. فردا صبح کنگره را ‏‎ ‎‏موقتاً تعطیل کردیم‌ قرار شد برای 3 ماه‌ بعد کنگره‌ فوق‌العاده‌ گذاشته شود. بلافاصله ‏‎ ‎‏حرکت‌ کردم‌ به‌ فرانسه‌ اما پرواز من‌ ت‏‏ا‏‏خیر داشت‌ و زمانی‌ رسیدم‌ که‌ امام‌ رسیده، از ‏‎ ‎‏فرودگاه‌ حرکت‌ کرده‌ بودند به‌ محله‌ کشان که‌ اقامتگاه موقتشان‌ بود. رفتم‌ آنجا. نیم‌ ‏‎ ‎‏ساعت‌ یا سه ربعی بود که‌ رسیده‌ بودند و در اتاق‌ با عده‌ای‌ از همراهان‌ نشسته بودند. ‏‎ ‎‏من‌ از در که‌ وارد شدم سلامی کردم‌ اشک‌ در چشمانم‌ جمع شده‌ بود. یک‌ حالت‌ ‏‎ ‎‏انبساط خاطری‌ در چهره‌ امام‌ دیدم. به‌ من‌ اشاره‌ کردند بیا، رفتم‌ خدمتشان تا نشستم ‏‎ ‎‏گفتم: آقا شما کجا، پاریس‌ کجا؟ ایشان‌ احوالپرسی کردند و بعد از مدتی‌ گفتند اگر ‏‎ ‎‏دایی‌ات بود که اینجا نمی‌آمدیم، چه‌ کارش کردید؟ سپس‌ نماز جماعت‌ خواندیم.‏

[[page 9]]

انتهای پیام /*