نکته دیگری که در این روزهای آبان ماه قابل ذکر است، شکاف در صف ارتشیان و نیز فرمانداران نظامی شهرهای مختلف است. در بعضی شهرها با توافقی که رهبران تظاهرات با نظامیان بر سر حفظ آرامش در راهپیماییها میکردند، اعتراضات بدون درگیری و خشونت نظامی پایان میپذیرفت، یا در مواردی فراوان سربازان از اجرای
[[page 79]]اوامر فرماندهان بر سر شلیک و تیراندازی به سوی مردم خودداری میکردند. گفته میشد که اواسط آذرماه 57 در جلسهای که فرماندهان سه نیرو به همراهی ریاست کل ستاد ارتش با شاه و نخستوزیر داشتند، تزلزل و عدم روحیه لازم در آنان مشاهده میشد، به ویژه آن که شاه دو دل و مردّد مینمود. از یک طرف میگفت هرگز به سوی اجتماعات تیراندازی نشود تا فشار اروپاییها را باعث نگردد، چند لحظه بعد میگفت باید با قاطعیت جلوی اعتراضات و اغتشاشات گرفته شود. این مساله نظامیان را سخت حیرتزده کرده بود.
روزنامههای لندن روز پنجم نوامبر (14 آبان) نوشتند: شاه کنترل خود را از دست داده و اعصابش به شدت متشنج است.
مخبر مجله اشپیگل در هفته دوم نوامبر نوشت، هنگامی که شاه در گفتار خود دچار تزلزل میشد فرح رشته کلام را در دست میگرفت. در طرف مقابل این وضع، اوضاع در پاریس و نوفل لوشاتو و رفتار امام بود که مصمم و قاطع فقط یک شعار مطرح میشد و یک خواسته به عنوان تبلور اراده ملّت ذکر میشد و آن رفتن شاه و پایان حکومت سلطنتی در ایران بود. گرچه پیامهای مختلفی از نقاط مختلف و حتی از ایران برای امام میرسید که نهضت را طی چند مرحله به پیش ببرد، ولی هیچکدام در رفتار و مرام امام تاثیری نداشت. از جمله در هفته اول نوامبر اعلام شد، نمایندگان آیتالله شریعتمداری به پاریس میروند تا امام را راضی کنند راه حل میانه را که کمتر خونریزی در پی داشته باشد انتخاب کنند. در این مورد در جای دیگر همین بخش توضیحات لازم را دادهام.
[[page 80]]