مستشاران نظامی امریکا در ایران نیز روز به روز با خطرات بالفعل و تهدیدهایی رو بهرو میشدند و مشکل حفاظت از آنان به گفته سولیوان پیوسته دشوارتر میشد. از طرفی دیگر کمبود سوخت و بنزین تحرک آنان را مشکل ساخته بود. در منازل آنها در
[[page 90]]صندوقهای پست آنان، در زیر برف پاککن اتومبیلهایشان در تلفن به منازل و محل کارشان، در مدارس از طریق فرزندانشان به آنان پیغام داده میشد، جایی در ایران ندارند و بهتر است قبل از آنکه نیروهای انقلابی وارد کار شوند ایران را ترک کنند. سولیوان که از یک طرف مایل نبود این احساس را در میان سران رژیم به وجود آورد که امریکاییها اوضاع ایران را قابل دفاع نمیدانند و از طرفی دیگر نگران جان اتباع کشور متبوع خود بود همین مسائل را بهانه قرار داده و آنان را به رفتن از ایران تشویق میکرد.
روز دوم دی ماه 233 دسامبر پاول گریم، یکی از امریکاییان وابسته به شرکت نفت در حالی که عازم حرکت به سرکار خود بود با گلوله افراد ناشناس کشته شد. بعد از این ترور اکثر کارکنان امریکایی شاغل در حوزههای نفتی از بنادر خلیجفارس فرار را بر قرار ترجیح دادند.
[[page 91]]