فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

پیام کارتر به امام (18 دی)

کد : 94216 | تاریخ : 16/08/1395

‏پس‌ از برگزاری‌ کنفرانس‌ گوادلوپ‌ کارتر پیامی‌ برای‌ امام‌ فرستاد. بعدازظهر سرد یک‌ ‏‎ ‎‏روز زمستانی‌ نزدیک‌ به‌ غروب‌ مرحوم‌ اشراقی‌ و من‌ جلوی‌ اقامتگاه‌ امام‌ روی‌ نیمکتی‌ ‏‎ ‎‏نشسته‌ بودیم، هوا هم‌ بسیار سرد بود و مشغول‌ صرف‌ چای‌ بودیم.‌ آقای‌ اشراقی‌ در آن‌ ‏‎ ‎
‎[[page 139]]‎‏دوران‌ خیلی نگران‌ امام‌ بود. می‌گفت‌ ممکن‌ است‌ توطئه‌ای‌ بکنند و قصد آسیب ‏‎ ‎‏رسانیدن‌ به‌ امام‌ را داشته‌ باشند، لذا از جلوی‌ منزل‌ امام‌ تکان‌ نمی‌خورد و مراقب‌ بود. ‏‎ ‎‏البته‌ پلیس‌ فرانسه‌ هم‌ مراقبت‌ می‌کرد ولی‌ به‌ نظر ایشان کافی‌ نبود. در حالی‌ که‌ ما ‏‎ ‎‏گفتگو می‌کردیم‌ و راجع‌ به‌ آینده‌ ایران‌ گپ می‌زدیم‌ دو نفر آمدند و درخواست ملاقات‌ ‏‎ ‎‏با امام را داشتند و گفتند از طرف‌ رئیس‌جمهور ژیسکاردستن‌ حامل‌ پیامی‌ هستند در ‏‎ ‎‏همین‌ حین که‌ با آنها صحبتی‌ می‌کردیم‌ که‌ آنها را شناسایی‌ بکنیم، آقای‌ دکتر یزدی از ‏‎ ‎‏راه‌ رسید و من‌ به‌ ایشان گفتم‌ که‌ آقایان‌ فرستاده‌ رئیس‌جمهور هستند. آقای‌ یزدی‌ هم‌ ‏‎ ‎‏آنها را کناری‌ کشید و از ماموریت آنان اطمینان‌ حاصل‌ کرد. سپس‌ به‌ امام‌ گفتیم‌ دو نفر ‏‎ ‎‏آمده‌اند و می‌گویند از پرزیدنت‌ ژیسکاردستن‌ پیامی‌ برای‌ شما دارند. گفتند بررسی کنید ‏‎ ‎‏و اگر ضرورت‌ داشت‌ ببینید پیغام‌ آنها چیست. قطب‌زاده‌ هم‌ در همان زمان از راه‌ ‏‎ ‎‏رسید. دو ـ سه‌ کلمه‌ هم‌ او صحبت‌ کرد. ظاهراً یکی‌ از آنها را شخصاً می‌شناخت.‏

‏وقتی‌ این‌ دو نفر آمدند نزد امام، برخلاف انتظار گفتند ما پیامی از طرف‌ پرزیدنت‌ ‏‎ ‎‏کارتر برای‌ شما داریم. امام‌ یک‌ لحظه‌ تعجب‌ کردند. من گفتم شما قبلاً اظهار داشتید از ‏‎ ‎‏طرف‌ رئیس‌جمهور فرانسه‌ پیغام دارید. گفتند همین‌طور است. آقای‌ کارتر از ‏‎ ‎‏رئیس‌جمهور فرانسه خواهش کرده‌ است‌ که‌ پیام‌ ایشان به‌ آیت‌الله خمینی گفته‌ شود. ‏‎ ‎‏پیام کارتر اجمالا‌ً این بود:‏

‏«...ما در این‌ کنفرانس‌ (گوادلوپ) شرایط‌ را به‌ لحاظ‌ بین‌المللی‌ و منطقه‌ای‌ بررسی ‏‎ ‎‏کردیم. با توجه‌ به‌ همه‌ شرایط‌ از قبیل خطر اتحاد جماهیر شوروی و نفوذ کمونیستها و ‏‎ ‎‏ضعف‌ تشکیلاتی سازمانهای مذهبی‌ در ایران و عدم‌ اعتماد نیروهای‌ مذهبی به‌ ‏‎ ‎‏تشکلهای سیاسی (شاید بیشتر منظور گروههای‌ مسلحانه‌ بود که‌ معروف‌ بود موضع‌ امام‌ ‏‎ ‎‏نسبت‌ به‌ آنها منفی‌ است) من‌ از شما خواهش‌ می‌کنم‌ که‌ از دولت بختیار حمایت‌ کنید ‏‎ ‎‏و از آقایان‌ علما و دیگران‌ بخواهید که‌ از او حمایت کنند حتی‌ از دوستان‌ خودتان‌ ‏‎ ‎‏بخواهید در کابینه‌اش‌ عضو باشند، تا مجموعه برنامه‌هایی که‌ بختیار دارد برای‌ تشکیل‌ ‏‎ ‎‏یک‌ دولت‌ ملی‌ اجرا شود و او موفق‌ شود که‌ مرحله‌ بحران‌ را پشت‌ سر گذارد در غیر ‏‎ ‎‏این صورت‌ شما دست‌ به‌ قمار بزرگی‌ می‌زنید که‌ احتمال‌ خونریزی‌ بسیار زیادی‌ در آن‌ ‏‎ ‎
‎[[page 140]]‎‏وجود دارد، اگر شما این‌ را قبول‌ نکنید، احتمال‌ این‌ که‌ ما بتوانیم‌ ارتش‌ ایران‌ راتحت‌ ‏‎ ‎‏کنترل‌ خود داشته‌ باشیم‌ روز بروز ضعیف‌تر گشته‌ و چه‌ بسا رهبران‌ ارتش‌ و فرماندهان‌ ‏‎ ‎‏مرتبط‌ با شاه‌ دست‌ به‌ کودتا بزنند که‌ نتیجه‌ آن‌ به‌ هیچوجه‌ قابل‌ پیش‌بینی‌ نخواهد بود.‏

‏دوستان اروپایی‌ ما معتقدند که‌ با حضور شاه‌ نمی‌توان‌ مردم‌ را آرام کرد، اما شاه‌ هم‌ ‏‎ ‎‏به‌ زودی‌ از ایران‌ خارج‌ خواهد شد و این‌ نگرانی‌ شما بر طرف می‌شود. از شما ‏‎ ‎‏می‌خواهم‌ یک‌ نماینده‌ تعیین‌ کنید که‌ مرتب‌ با ما در ارتباط‌ باشد و مطالب‌ بدون‌ واسطه ‏‎ ‎‏ـ ‌نه‌ از طریق‌ خبرنگاران و روزنامه‌ها ـ بین‌ ما و شما رد و بدل‌ شود و دو طرف‌ اوضاع‌ ‏‎ ‎‏را زیر نظر داشته‌ باشیم‌ تا آرامش‌ برقرار گردد، آن‌ وقت‌ در مرحله‌ بعد آیت‌الله ‌هرطور ‏‎ ‎‏که‌ مصلحت می‌دانند حرکت‌ کنند و سرانجام‌ تقاضا می‌کنم‌ برای اینکه رد و بدل‌ شدن ‏‎ ‎‏اطلاعات‌ بتواند ادامه‌ داشته‌ باشد، اگر صلاح می‌دانید محتوای‌ این‌ مذاکرات‌ و هم‌چنین‌ ‏‎ ‎‏پیام‌ امروز، محرمانه‌ باقی‌ بماند...»‏

‎[[page 141]]‎

انتهای پیام /*