از آنجا که تعدادی از همراهان و اطرافیان امام از عراق و برخی از دوستان ما از جاهای دیگر گذرنامه معتبری نداشتند و گذرنامهها نوعاً اشکال داشت، شاید حدود بیست روز پیش از بازگشت امام به ایران، ایشان به من گفتند خیلی از آقایانی که اینجا هستند مثل خود شما گذرنامه ندارند، برای آنها گذرنامه تهیه کنید. من گفتم لطف کنید یک دستور کتبی برای من بنویسید که به استناد آن به سفارتخانه (ایران در بُن) مراجعه کنم و برای این افراد درخواست گذرنامه کنم که ایشان نامهای نوشتند.
یکی از کسانی که برایش گذرنامه گرفتم آقای زیارتی بود.
[[page 153]]