انبوه خبرنگاران و فیلمبرداران و گزارشگران روزنامهها و مطبوعات و رادیو تلویزیونها و خبرگزاریهای جهان به نوفل لوشاتو سرازیر شد. همه انتظار عکسالعمل امام را داشتند. بیانیه ابتدایی امام در همان ساعات اولیه دریافت خبر رفتن شاه، توسط دکتر یزدی در اجتماع گزارشگران و ایرانیان حاضر قرائت گردید و اعلام شد امام طی یک سخنرانی برنامه و نظرات و تحلیلهای خود را اعلام خواهند کرد.
از صحنههای جالب آن لحظات، حضور یک خانم نسبتاً جوان فرانسوی مقیم نوفللوشاتو بود که با دو کودک حدود 6 و 8 ساله خود که هر کدام یک شاخه گل در دست داشتند، خواهان دیدار امام بودند. کمی بعد از آن که جمعیت خبرنگاران متفرق شدند و امام خود را برای ادای نماز جماعت ظهر آماده میکردند، آنان را نزد امام بردم. آنها پیروزی امام را به ایشان تبریک گفتند و امام با گرمی دو کودک را در آغوش
[[page 188]]گرفتند و به احساسات آنان پاسخ دادند و به من اشاره کردند چیزی برای پذیرایی بیاورم. خانم دباغ که در آشپزخانه بود چای و مقداری گز آورد. امام برای دو کودک گزها را از لای زرورق درآوردند و در دهان آنان گذاردند و به من گفتند هر چه رسم و متناسب با تعارفات اینجا هست به آنان بگویم. آنگاه آن خانم اجازه خواست یک عکس یادگاری از امام و فرزندانش داشته باشند امام موافقت کردند و دو کودک را روی زانوان خود گذاردند. مادرشان عکسی از آنان گرفت. قرار بود بعداً عکس را برای امضای امام به ایشان بدهد.
[[page 189]]