فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

خداحافظی خانواده های فرانسوی با امام

کد : 94281 | تاریخ : 16/08/1395

‏پس‌ از آن‌ نوبت‌ مردم‌ شد که‌ به‌ صورت‌ خانوادگی‌ یا تک‌تک می‌رفتند داخل‌ و با امام‌ ‏‎ ‎‏خداحافظی‌ می‌کردند و احساس‌ درونی‌ خودشان‌ را به امام می‌گفتند و بر می‌گشتند. اگر ‏‎ ‎‏بچه‌ای‌ هم‌ همراه‌ آنها بود امام‌ یک‌ دستی به‌ سر و گوش‌ آن‌ کودک‌ می‌کشیدند و اظهار ‏‎ ‎‏محبت‌ می‌کردند. حضور امام‌ در فرانسه‌ در آن‌ ایام‌ تاثیرات‌ جالبی‌ بر جا گذاشته‌ بود. ‏‎ ‎‏مثلاً کلمه ‌آیت‌الله ‌مترادف شده‌ بود با مبارزه. در همان‌ دوران‌ یک‌ اعتصاب‌ کارگری در ‏‎ ‎‏جنوب‌ فرانسه‌ (مارسی) شروع‌ شد. رسانه‌ها سر دسته‌ این‌ جنبش کارگری‌ را در ‏‎ ‎‏کاریکاتورها تحت‌ عنوان‌ آیت‌الله ‌کریستوف‌ معرفی‌ کرده بودند!‏

‏در روزهای‌ آخر در نوفل‌لوشاتو جنب‌ و جوش‌ زیاد بود. تقریباً همه احساس‌ ‏‎ ‎
‎[[page 205]]‎‏می‌کردند که‌ دارد این اوضاع و این روزها به‌ انتها می‌رسد. واضح‌ و روشن‌ نبود که‌ چه‌ ‏‎ ‎‏پیش‌ می‌آید. وقتی‌ امام‌ اعلام‌ کردند به‌ ایران باز می‌گردند، به‌ دستور بختیار فرودگاه‌ ‏‎ ‎‏مهرآباد بسته‌ شد. معلوم‌ بود که این‌ حربه‌ از ابتدا محکوم‌ به‌ شکست‌ است‌ زیرا نمی‌توان‌ ‏‎ ‎‏برای‌ مدتی‌ طولانی فرودگاه‌ را بسته‌ نگه‌ داشت. وقتی‌ به‌ امام‌ گفته‌ شد، پوزخندی‌ زدند ‏‎ ‎‏و گفتند مرد که‌ فکر می‌کند می‌تواند فرودگاه‌ را برای‌ همیشه‌ بسته‌ نگه‌ بدارد. از لحاظ‌ ‏‎ ‎‏سیاسی‌ هم‌ برای‌ او خوشایند نبود که‌ اعلام‌ شود از ورود یک عده تبعه‌ ایرانی‌ به‌ ‏‎ ‎‏کشورشان جلوگیری‌ می‌کند بویژه‌ بر روی کسی‌ که‌ مردم در ایران‌ هر روز نام‌ او را صدا ‏‎ ‎‏می‌کردند. امام‌ اعلام‌ کرده‌ بودند به‌ محض اینکه‌ فرودگاهها باز شوند این‌ مسافرت‌ انجام‌ ‏‎ ‎‏خواهد گرفت. پس‌ از اینکه در پی‌ مبارزات‌ مردم‌ و تحرکات‌ در داخل‌ کشور فرودگاهها ‏‎ ‎‏باز شد‏‎[1]‎‏، سفر بازگشت‌ برنامه‌ریزی گردید. در روزهای‌ آخر، دانشجویان‌ سراسر اروپا که‌ ‏‎ ‎‏شنیده‌ بودند امام‌ به‌ ایران‌ باز می‌گردند در نوفل‌لوشاتو جمع‌ شده بودند. انجمن‌ اسلامی‌ ‏‎ ‎‏جایی‌ را تدارک‌ دیده‌ بود برای‌ دانشجویان. خیلی‌ها که‌ نمی‌دانستند چه‌ حوادثی رخ‌ ‏‎ ‎‏خواهد داد دلهره‌ و اضطراب داشتند. چند احتمال‌ آن‌ زمان‌ مطرح‌ می‌شد. یکی‌ اینکه‌ ‏‎ ‎‏ممکن‌ است‌ رژیم‌ برای جلوگیری‌ از ورود امام‌ دست‌ به‌ توطئه‌ بزند و قصد زدن‌ هواپیما ‏‎ ‎‏یا ربودن آن‌ را داشته‌ باشد. هواپیمایی‌ ملی‌ ایران‌ (هما) اعلام‌ کرده‌ بود آماده‌ انتقال امام‌ ‏‎ ‎‏به‌ ایران‌ است. در تماسی‌ که‌ با شرکتهای‌ هواپیمایی‌ گرفته‌ شد اغلب‌ این‌ پرواز را ‏‎ ‎‏ریسک‌ بزرگ‌ قلمداد کرده‌ و انجام‌ آن‌ را به‌ مصلحت‌ خود نمی‌دیدند. معدود شرکتهایی‌ ‏‎ ‎‏با توجه‌ به‌ ریسک‌ بالا، هزینه زیادی‌ را مطالبه می‌کردند. سرانجام‌ صلاح‌ دیده‌ شد که‌ ‏‎ ‎‏هواپیما از شرکت‌ هواپیمایی ایرفرانس‏‎[2]‎‏ اجاره‌ شود و علاوه‌ بر آن، پیش‌بینی‌ها و ‏‎ ‎‏احتیاطات دیگری‌ صورت‌ گرفت، از جمله‌ از تمام‌ خبرگزاریها و رسانه‌های گروهی ‏‎ ‎‏دعوت‌ شد که‌ یک‌ نماینده‌ سرشناس‌ برای‌ همراهی‌ معرفی‌ کنند. از آنجا که‌ حادثه‌ ‏‎ ‎‏تاریخی عظیمی در شرف وقوع‌ بود طبیعی‌ بود که‌ تعداد داوطلبان‌ زیاد باشد. اما قرار ‏‎ ‎
‎[[page 206]]‎‏شد که‌ از مجموعه‌ خبرنگاران‌ داوطلب فقط چهره‌های‌ شاخص‌ همراه‌ امام‌ باشند. خود ‏‎ ‎‏این‌ امر یک‌ مصونیت‌ و امنیت‌ ویژه‌ای به پرواز می‌داد. یک‌ احتمال‌ دیگر وجود داشت‌ ‏‎ ‎‏و آن‌ اینکه‌ در تهران امکان فرود هواپیما وجود نداشته‌ باشد یا اجازه‌ نشستن‌ به‌ هواپیما ‏‎ ‎‏ندهند و چنانچه امکان‌ فرود در فرودگاههای‌ دیگر کشورها و یا کشورهای‌ مسیر راه‌ هم ‏‎ ‎‏به هر دلیلی میسر نباشد، این‌ هواپیما بتواند به‌ پاریس‌ برگردد. لذا شرکت هواپیمایی‌ ‏‎ ‎‏ایرفرانس پیشنهاد کرده‌ بود برای‌ آن‌ که‌ بتواند مقدار لازم‌ بنزین برای‌ بازگشت‌ اجباری و ‏‎ ‎‏اضطراری داشته باشد باید به‌ همان‌ میزان‌ از تعداد مسافرین‌ کاسته‌ گردد، یعنی حداکثر ‏‎ ‎‏حدود دویست‌ نفر. بنا بر این‌ کسانی که قرار بود همراه‌ باشند به‌ یک‌ تعداد معین‌ ‏‎ ‎‏محدود شدند که‌ حدود 170 تن آنان را خبرنگاران، فیلمبرداران و مفسران سیاسی ـ ‏‎ ‎‏خبری سرشناس جهان و نزدیک‌ به‌ 30 نفر بقیه‌ را همراهان‌ امام‌ تشکیل‌ می‌دادند.‏

‎[[page 207]]‎

  • . در زمره شعارهای فراگیر آن روز مردم در سراسر کشور این بود: «وای به حالت بختیار، اگر امام فردا نیاد» و  نیر «اگر امام فردا نیاد، مسلسلها بیرون میاد» (و یا سه راهی ها از قم میاد).
  • . Air France.

انتهای پیام /*