فصل دوم : از پرواز انقلاب تا استقرار جمهوری اسلامی

در کاخ سفید چه می گذشت ؟

کد : 94298 | تاریخ : 16/08/1395

‏صبح روز 22 بهمن در حالیکه فرماندهان نظامی در حال مشاوره برای اعلام بیطرفی ‏‎ ‎‏ارتش بودند و صراحتاً می‌گفتند ارتش قادر به انجام هیچ کاری نیست، در اطاق بحران ‏‎ ‎‏کاخ سفید، جلسه‌ای به ریاست برژینسکی تشکیل شده وبرای نجات ارتش و حکومت ‏‎ ‎‏شاهنشاهی به تکاپو افتاده بودند.‏

‏برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر نیز دریادداشت‌های روز یکشنبه 11 فوریه (22 ‏‎ ‎‏بهمن 57) خود به یک جلسه اضطراری که برای بررسی اوضاع ایران در کاخ سفید ‏‎ ‎‏تشکیل شد اشاره کرده و می‌نویسد:‏

‏«‏‎‌‎‏اوضاع ایران به وخیم‌ترین مراحل خود رسیده و دولت بختیار در حال سقوط ‏‎ ‎‏است. تردیدی نیست که ما می‌بایست علیرغم اطلاعات ناقص و ضد و نقیضی که ‏‎ ‎‏دریافت می‌کردیم تصمیم جدی و قاطعی بگیریم.‏

‎‌‎‏در جلسه اضطراری کاخ سفید وارن کریستوفر و دیوید نیوسام از طرف وزارت امور ‏‎ ‎‏خارجه، چارلز دونکن و ژنرال جونز به اتفاق چند تن از مقامات وزارت دفاع و ستاد ‏‎ ‎‏مشترک، ترنر رئیس سیا به اتفاق فرانک کارلوچی از مقامات برجسته سیا، گاری سیک ‏‎ ‎‏و سرهنگ اودوم (که بعداً ژنرال شد) از شورای امنیت ملی حضور داشتند.‏

‎‌‎‏ما سه راه‌حل را مورد بررسی قرار دادیم: اول این که از فرماندهان نظامی بخواهیم با ‏‎ ‎‏مهدی بازرگان نخست‌وزیر منتخب آیت‌الله خمینی به جای بختیار کنار بیایند. دوم آن ‏‎ ‎
‎[[page 243]]‎‏که از ارتش بخواهیم در جریان انتقال قدرت کنار کشیده و در پادگان‌های خود به حال ‏‎ ‎‏آماده باش بمانند.‏

‏سوم اگر فرماندهان نظامی توانائی دست زدن به کودتا و کنترل اوضاع را در این ‏‎ ‎‏شرایط داشته باشند از آنها بخواهیم دست به کار شوند.‏

‏استنباط من از گزارش‌های رسیده این بود که نظامیان در شرایط فعلی نمی‌توانند ‏‎ ‎‏کاری بکنند و حمایت از بختیار را هم بی فایده می‌دانند.‏

‏کریستوفر پیشنهاد کرد که ما از ارتش بخواهیم خود را از معرکه فعلی کنار بکشد و ‏‎ ‎‏از دولتی که سرکار می‌آید پشتیبانی کند. کریستوفر فکر نمی‌کرد، کسی مخالف این ‏‎ ‎‏نظریه باشد، ولی من گفتم اگر دولت جدید عاقل باشد فرماندهان نظامی را یکجا تصفیه ‏‎ ‎‏نمی‌کند بلکه آنها را یکی یکی سر به نیست می‌کند. اول بدره‌ای و بعد ربیعی و بعد ‏‎ ‎‏نوبت دیگران خواهد رسید. ترس من از این بود که ارتش را به تدریج قطعه قطعه و ‏‎ ‎‏خلع سلاح کنند. من باز به فکر اول خود برگشتم و گفتم اگر در ارتش ایران هنوز آن ‏‎ ‎‏اراده و توانائی مانده باشد که کنترل اوضاع را بدست بگیرد ما باید در مقام یک قدرت ‏‎ ‎‏بزرگ ازآنها پشتیبانی کنیم.‏

‏کارلوچی معاون سیا گفت به نظر او بهتر است فرماندهان نظامی نزد خمینی رفته و ‏‎ ‎‏به او بگویند تحت شرایطی حاضر به همکاری با دولت منصوب او خواهند بود. مثلا‌ً ‏‎ ‎‏شرایطی نظیر این‌که تعیین وزیر جنگ با آنها باشد و تجهیزات اطلاعاتی ما به خاطر ‏‎ ‎‏مصالح کشور دست نخورده بماند. کارلوچی عقیده داشت که نظامی‌ها هنوز قدرت ‏‎ ‎‏چانه زدن برای قبولاندن شرایط خود را دارند.‏

‏گفتگوی ما در ساعت 9 و چهل دقیقه با وصول گزارشی از تهران که حاکی از ‏‎ ‎‏دستگیری فرماندار نظامی تهران و بازداشت او در محل اقامت خمینی بود قطع شد.‏

‏من مجدداً هشدار دادم که پیوستن ارتش به خمینی سرانجام به زوال و انهدام کامل ‏‎ ‎‏ارتش خواهد انجامید. من سپس گفتم که ما هنوز باید به راه‌حل نظامی به عنوان آخرین ‏‎ ‎‏چاره بیاندیشیم، هر چند که در این فرصت آخر ریسک بزرگی به شمار می‌آید، ولی ‏‎ ‎‏اگر موفق شویم موقعیت آمریکا در منطقه تقویت خواهد شد. ژنرال جونز گفت که ‏‎ ‎
‎[[page 244]]‎‏درباره امکان موفقیت کودتای نظامی در وضع فعلی خوشبین نیست. دونکن گفت این ‏‎ ‎‏فکر را عملی نمی‌دانم... من گفتم مساله را به همین سادگی نمی‌توان رها کرد، ما باید ‏‎ ‎‏به عواقب سقوط ایران و عدم ثبات سیاسی در این منطقه حساس جهان بیاندیشیم. من ‏‎ ‎‏آنگاه گفتم که اگر انضباط نظامی در ارتش ایران از میان نرفته باشد هنوز قادر به کاری ‏‎ ‎‏هستیم، البته خطر شکست این اقدام هم وجود دارد، ولی اگر دست بکار نشویم سقوط ‏‎ ‎‏و شکست حتمی است. لذا پیشنهاد کردم با ژنرال گاست و سولیوان و ژنرال هایزر ‏‎ ‎‏تماس تلفنی گرفته شود و ارزیابی آنها را از اوضاع بدانیم.‏

‏ساعت 10 و ده دقیقه (به وقت واشنگتن، غروب تهران) یک گزارش مطبوعاتی از ‏‎ ‎‏تهران رسید که حاکی از تصرف ایستگاه رادیو و تلویزیون از طرف مخالفان به علت ‏‎ ‎‏تخلیه نیروهای نظامی و تانک‌های ارتش از محل ایستگاه بود. یکی دو دقیقه بعد ‏‎ ‎‏افسران ارتباط خبر دادند که تماس ما با مرکز هیات مستشاری نظامی آمریکا قطع شده ‏‎ ‎‏و نمی‌توانیم با ژنرال گاست صحبت کنیم. من به کمپ دیوید تلفن کردم تا رئیس ‏‎ ‎‏جمهوری و سایروس ونس را در جریان اوضاع بگذارم، ولی گفتند که آنها به کلیسا ‏‎ ‎‏رفتهاند و برقراری تماس با آنها فعلا‌ً امکان پذیر نیست... هایزر به دونکن گفته بود که ‏‎ ‎‏طرح کودتا در وضع فعلی بدون مداخله و تعهد آمریکا برای پشتیبانی از این اقدام ‏‎ ‎‏عملی به نظر نمی‌رسد. فرماندهان نظامی در ایران دیگر بدون اطمینان از حمایت جدی ‏‎ ‎‏آمریکا دست به کاری نخواهند زد...».‏

‏مروری بر نوشته و یادداشت‌های برژینسکی، که می‌بایست در مقام مشاور امنیت ‏‎ ‎‏ملی رئیس‌جمهور آمریکا آخرین و دقیق‌ترین اطلاعات را درباره اوضاع ایران در آن ‏‎ ‎‏ساعات سرنوشت‌ساز و حساس داشته باشد، میزان بی‌اطلا‌عی و سردرگمی مقامات ‏‎ ‎‏رهبری آمریکا را درباره اوضاع ایران نشان می‌دهد. جلسه اضطراری کاخ سفید، که به ‏‎ ‎‏نوشته برژینسکی در ساعت 5 / 8 صبح یکشنبه 11 فوریه تشکیل شده با توجه به ‏‎ ‎‏اختلا‌ف ساعت تهران و واشنگتن برابر ساعت چهار بعد از ظهر روز 22 بهمن است. در ‏‎ ‎‏این ساعت ارتش بیطرفی خود را اعلا‌م کرده، بختیار ناپدید شده و دیگر دولتی در ‏‎ ‎‏تهران وجود ندارد که ارتش از آن پشتیبانی کند یا نکند.‏


‎[[page 245]]‎‏...سلسله مراتب فرماندهی در ارتش به کلی درهم ریخته و ارتباط هیات مستشاری ‏‎ ‎‏آمریکا با قسمت‌های مختلف ارتش قطع شده است. فکر انجام کودتا در این شرایط به ‏‎ ‎‏قول سولیوان بسیار سخیف و احمقانه به نظر می‌رسید.‏

‏پس‌ از اعلام‌ بی‌طرفی‌ ارتش، هنوز برخی‌ مراکز و دستگاه‌ها مقاومتهایی می‌کردند ‏‎ ‎‏مثلاً رادیو تلویزیون‌ کماکان‌ برنامه‌های‌ دولت‌ بختیار را پخش می‌کرد، اما به‌ شکل‌ ‏‎ ‎‏خودجوش‌ مردم‌ می‌رفتند و این‌ مراکز را تسخیر می‌کردند. نزدیک‌ غروب‌ بود که‌ رادیو ‏‎ ‎‏تلویزیون‌ هم‌ به‌ اشغال‌ درآمد.‏

‏با این عمل، آخرین سنگر دولت فرو ریخت و عمر رژیم شاهنشاهی نیز در ایران به ‏‎ ‎‏سر رسید.‏

‎[[page 246]]‎

انتهای پیام /*