بدیهی بود با توجه به خصلت هر انقلاب در روزهای اول نیروهای نظامی و انتظامی از انسجام لازم برخوردار نباشند از آن طرف گروهکهای زیادی فعال بودند. به قول مهندس بازرگان از هر نخودی یک نمونهای در آشمان ریخته شده بود و اینها نسبت به وضع حکومت انتقاد داشتند و در روند امور اخلال میکردند. به منظور ایجاد نظم و
[[page 276]]امنیت برگزاری انتخابات تصمیم گرفتیم با تعدادی از روحانیون که مسوولیت کمیتههای دوازده گانه انقلاب اسلامی رادر تهران بر عهده داشتند جلسهای در دفتر کار من داشته باشیم. از جمله آقایان مهدویکنی و محلاتی به وزارت کشور آمدند. در آن جلسه مسایلی چون سر و سامان دادن به وضعیت کمیتهها و نقش و وظیفه آنها و مساعدت کمیتهها در برقراری نظم و امنیت در مراحل برگزاری رفراندوم مطرح شد. به ویژه قرار شد روحانیون و ائمه جماعات در مساجد، مردم را به وظیفهشان آشنا کنند. در آن جلسه سخنان مرحوم شهید محلاتی بسیار دلپذیر بود. خدا رحمتش کند. با توجه به نارضایتی مردم از نیروهای انتظامی رژیم گذشته در آن جلسه بحث این شد که روحانیون مردم را راضی و قانع کنند که مامورین انتظامی بتوانند سرپستهایشان بروند. بهترین راه برای آن که گذشته بد پارهای از ماموران انتظامی به ذهن مردم تداعی نشود، تغییر لباس آنها بود. گرچه این امر مستلزم هزینه گزافی، آن هم در اول کار دولت موقت بود. قبل از آنکه مطالب مربوط به رفراندوم را کامل کنم چند رویداد اواخر سال 57 و اوایل سال 58 را بیان میکنم.
[[page 277]]