مجله خردسال 9 صفحه 24

کد : 94522 | تاریخ : 30/08/1381

یک دو سه ... حرکت سرور کتبی یک قایق کاغذی درست کردم و سوار آن شدم. گفتم:«یک دو سه ...آماده برای حرکت!» گربه­ام گفت:«من هم می­آیم.» گربه را سوار کردم. دختر همسایه گفت:«من هم می آیم.» دختر همسایه را سوار کردم. ماهی­ها گفتند:«ما هم می­آییم.» ماهی­ها را سوار کردم. درخت­ها گفتند: «ما هم می­آییم.» درخت­ها را سوار کردم. ستاره­ها....چرخ و فلک­ها...بستنی­ها... مورچه­ها....همه سوار قایق شدند. گفتم:«یک دو سه ......حرکت!» قایق گفت:«خیلی سنگین هستم. نمی­توانم حرکت کنم.» از قایق پیاده شدم ،قایق را روی شانه­ام گذاشتم و حرکت کردم. در علف­ها می­دویدم و قایق روی شانه­ام بود.

[[page 24]]

انتهای پیام /*