مجله خردسال 25 صفحه 21

کد : 94799 | تاریخ : 22/12/1381

5) یک روز صبح، طوطی­ها او را دیدند. که به طرف رنگین کمان پرواز می­کند. 6) هر روز و هر شب، همه منتظر بودند تا طوطی کوچولو برگردد. 8) طوطی کوچولوروی شاخه­ی درخت نشست و گفت: «ببینید! رنگین کمان همه­ی رنگ­هایش را به من داده!» 7) تا این که یک روز، همه طوطی کوچولوی رنگارنگی را دیدند که به طرف آن­ها می­آید.

[[page 21]]

انتهای پیام /*