مجله خردسال 1 صفحه 25

کد : 94831 | تاریخ : 04/07/1381

و منتظر ماند تا صدای بنگ بنگ تفنگ را بشنود. چک چک چک صدای چی بود ؟ صدای ماشه­ی تفنگ بود. فیل فهمید که فشنگهای شکارچی تمام شده است. شکارچی هر کار می­کرد گلوله­ای ازتفنگ بیرون نمی­آمد. ها...ها...ها... فیل خندید.چشمهایش را باز کرد و با خوشحالی گفت: «فیل­ها به این زودی­ها نمی­میرند.» با خرطومش برای شکارچی شکلکی درآورد. این، صدای پای فیل بود. بوم ... بوم ... شکارچی فرار می­کرد و فیل دنبالش می­دوید. بوم ... بوم ... بوم ... بوم ...

[[page 25]]

انتهای پیام /*