5) کوکو آرام در گوش پوپو گفت: «طوطی بینوک و بیبال خیلی
خندهدار است.»
6) و دوقلوهای نوک سفید با هم خندیدند.
7) حالا همه منتظر بودند تا طوطی عجیب را ببینند!
8) طوطی عجیب از راه رسید! او طوطی نبود. فقط یک میمون زیبا و رنگارنگ بود. مثل طوطیها!
[[page 23]]
انتهای پیام /*