مجله خردسال 05 صفحه 22

کد : 94941 | تاریخ : 01/06/1381

قصه های جنگل 1-یکی بود، یکی نبود. برکه ای زیبا بود که هیچ کس اجازه نداشت توی آن شنا کند. 2- یک روز گرم آفتابی، ببر گفت:« هوا گرم است. می خواهم به برکه بروم و در آب خنک آن شنا کنم.» 3- دوستانش گفتند:« نه، این کار را نکن! برکه جادویی است! خطرناک است!»

[[page 22]]

انتهای پیام /*