مجله خردسال 31 صفحه 6

کد : 95193 | تاریخ : 11/02/1382

پروانه کمی فکر کرد و گفت: «فهمیـدم!» بعد به سـرعت پرواز کرد و رفت. کفشدوزک همین­طور ساقه­ی گل را گرفته بود و فیل مثل توفان نفس می­کشید. ناگهان موش و پروانه از راه رسیدند. بعد موشی شروع کرد به قل قلک دادن کف پـای فیـل.فیل تکـانی خورد. خرطومش جابجا شد. کفشدوزک ساقه­ی گل را ول کرد و همان جا روی زمین دراز کشید. خیلی خسته بود، امـا موشی، دست از سر فـیل برنداشت.آن قدر او را قل­قلک داد تـا فیل شروع کرد به خندیدن و بعد هم بیدار شد. موشی گفت: «آقا فیله! دفعه­ی بعد که خواستی بخوابی مراقب باش که توفان به پا نکنی!»

[[page 6]]

انتهای پیام /*