مجله خردسال 32 صفحه 3

کد : 95218 | تاریخ : 18/02/1382

بامن­بیا ... دوست من سلام من کتاب هستم و دوستان زیادی دارم. جایی که من زندگی می­کنم، پر از کتاب است. اسم آن­جا کتابخانه است. من برای خودم یک جای مخصوص دارم. مثل بقیه­ی کتابها. وقتی بچه­ها به کتابخانه می­آیند مرا بر می­دارند. قصه­ها و شعرهایم را می­خوانند و دوباره مرا سر جای خودم می­گذارند. ببین آن­ها چه قدر مرا تمیز مگه داشته­اند! من خوشحال­ترین کتاب دنیا هستم، چون دوستان خوبی مثل تو دارم. امروز هم آمده­ام تا چیزهای تازه­ای یاد بگیرم. بازی کنم و شعر و قصه بخوانم. حالا تو هم با من بیا...

[[page 3]]

انتهای پیام /*