مجله خردسال 41 صفحه 24

کد : 95446 | تاریخ : 19/04/1382

قصه­های پنج انگشت مصطفی رحماندوست - زر و زر و زر من زرگرم، گوشواره­ی طلا دارم. - جلیز و ویلیز من آشپزم، غذای خوب خوب می­پزم. - من نجارم تلق و تولوق، صندلی و تخت و کمد. - نانوا منم، گر و گر و گر. نان می­پزم، ببر و بخور. - من روی میز می­نشینم، گوشوارمو تو آینه می­بینم، نان می­خورم، غذا می­خورم، تنهای تنها می­خورم! دست کودک را در دست بگیرید و در حال بازی با انگشتان او این شعر را بخوانید.

[[page 24]]

انتهای پیام /*