فصل اول : خاطرات عیسی جعفری

غذای روزانه امام

کد : 95616 | تاریخ : 16/08/1395

‏ایشان ظهر ها‏‎ ‎‏یک مقدار گوشت که بار می‏‎ ‎‏ گذاشتند آبِ گوشت را‏‎ ‎‏میل ‏‎ ‎‏می کردند و گوشتهایش را‏‎ ‎‏نمی‏‎ ‎‏خوردند. ‏‏اتفاقا‏‎ ‎‏آن گوشت‏‎ ‎‏ ها را‏‎ ‎‏من‏‎ ‎‏می خوردم ‏‎ ‎‏چون زخم معده داشتم و مجبور بودم گوشت بخورم و این زخم معده ‏‎ ‎‏من سابقه 25 ساله داشت که الحمدلله آن گوشت هایی را‏‎ ‎‏که خوردم ‏‎ ‎‏سبب بهبودی زخم معده ام شد.‏

‏هنگام ناهار امام به اتاقی که خانم داشتند می رفتند و آنجا با خانمشان ‏‎ ‎‏غذا میل می کردند. شام را نیز خانم خدمت امام می آمدند و با هم شام ‏‎ ‎‏می خوردند. اواخر که دکتر ها دستور داده بودند من ناهارشان را درست ‏‎ ‎‏کنم سِر ساعت یک ایشان برای خوردن ناهار می آمدند و اگر ناهارشان ‏‎ ‎‏یکی ‏‏ـ‏‏ دو دقیقه دیر می شد سر سفره می نشستند و معمولا از هر چه در ‏‎ ‎‏سفره بود میل می کردند و منتظر نمی ماندند که غذایشان را سر سفره ‏‎ ‎‏بیاورم. شام هم همیشه حاضری میل می کردند، ‏‏صبحانه شان هم فقط نان و ‏‎ ‎‏پنیر و چای شیرین بود.‏

‎[[page 11]]‎

انتهای پیام /*